مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1027
نمايش فراداده
 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

اعتراض كردن معترضى بر رسول عليه السلام بر امير كردن آن هذيلي

  • نامه خواند از پى تعليم را پيش بينايان خبر گفتن خطاست پيش بينا شد خموشى نفع تو گر بفرمايد بگو بر گوى خوش ور بفرمايد كه اندر كش دراز همچنين كه من درين زيبا فسون چونك كوته مي كنم من از رشد اى حسام الدين ضياء ذوالجلال اين مگر باشد ز حب مشتهى بر دهان تست اين دم جام او قسم تو گرميست نك گرمى و مست قسم تو گرميست نك گرمى و مست
  • حرف گويد از پى تفهيم را كان دليل غفلت و نقصان ماست بهر اين آمد خطاب انصتوا ليك اندك گو دراز اندر مكش هم چنان شرمين بگو با امر ساز با ضياء الحق حسام الدين كنون او به صد نوعم بگفتن مي كشد چونك مي بينى چه مي جويى مقال اسقنى خمرا و قل لى انها گوش مي گويد كه قسم گوش كو گفت حرص من ازين افزون ترست گفت حرص من ازين افزون ترست