مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1282
نمايش فراداده
دفتر پنجم از كتاب مثنوىبيان آنك آنچ بيان كرده مي شود صورت قصه است وانگه آن صورتيست كى در خورد اين صورت گيرانست و درخورد آينه ى تصوير ايشان و از قدوسيتى كى حقيقت اين قصه راست نطق را ازين تنزيل شرم مي آيد و از خجالت سر و ريش و قلم گم مي كند و العاقل يكفيه الاشاره
-
ما اشتهيت العقل مذ جننتنى
هل جنونى فى هواك مستطاب
گر بتازى گويد او ور پارسى
باده ى او درخور هر هوش نيست
باز ديگر آمدم ديوانه وار
غير آن زنجير زلف دلبرم
غير آن زنجير زلف دلبرم
-
ما حسدت الحسن مذ زينتنى
قل بلى والله يجزيك الثواب
گوش و هوشى كو كه در فهمش رسى
حلقه ى او سخره ى هر گوش نيست
رو رو اى جان زود زنجيرى بيار
گر دو صد زنجير آرى بردرم
گر دو صد زنجير آرى بردرم