مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1307
نمايش فراداده
دفتر پنجم از كتاب مثنوىدر بيان آنك دعاى عارف واصل و درخواست او از حق هم چو درخواست حقست از خويشتن كى كنت له سمعا و بصرا و لسانا و يدا و قوله و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى و آيات و اخبار و آثار درين بسيارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبه ى نصوح آورد
-
اى خدا آن كن كه از تو مي سزد
جان سنگين دارم و دل آهنين
وقت تنگ آمد مرا و يك نفس
گر مرا اين بار ستارى كنى
توبه ام بپذير اين بار دگر
من اگر اين بار تقصيرى كنم
اين همى زاريد و صد قطره روان
تا نميرد هيچ افرنگى چنين
نوحه ها كرد او بر جان خويش
اى خدا و اى خدا چندان بگفت
در ميان يارب و يارب بد او
در ميان يارب و يارب بد او
-
كه ز هر سوراخ مارم مي گزد
ورنه خون گشتى درين رنج و حنين
پادشاهى كن مرا فرياد رس
توبه كردم من ز هر ناكردنى
تا ببندم بهر توبه صد كمر
پس دگر مشنو دعا و گفتنم
كه در افتادم به جلاد و عوان
هيچ ملحد را مبادا اين حنين
روى عزرائيل ديده پيش پيش
كه آن در و ديوار با او گشت جفت
بانگ آمد از ميان جست و جو
بانگ آمد از ميان جست و جو