مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 153
نمايش فراداده
دفتر اول از كتاب مثنوىقصه ى سوال كردن عايشه رضى الله عنها از مصطفى صلي الله عليه و سلم كى امروز باران باريد چون تو سوى گورستان رفتى جامه هاى تو چون تر نيست
-
گفت چه بر سر فكندى از ازار
گفت بهر آن نمود اى پاك جيب
نيست آن باران ازين ابر شما
نيست آن باران ازين ابر شما
-
گفت كردم آن رداى تو خمار
چشم پاكت را خدا باران غيب
هست ابرى ديگر و ديگر سما
هست ابرى ديگر و ديگر سما