دفتر اول از كتاب مثنوى
تفسير بيت حكم رضي الله عنه «آسمانهاست در ولايت جان كارفرماى آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست كوههاى بلند و درياهاست»
غيب را ابرى و آبى ديگرست نايد آن الا كه بر خاصان پديد هست باران از پى پروردگى نفع باران بهاران بوالعجب آن بهارى نازپروردش كند همچنين سرما و باد و آفتاب همچنين در غيب انواعست اين اين دم ابدال باشد زان بهار فعل باران بهارى با درخت گر درخت خشك باشد در مكان باد كار خويش كرد و بر وزيد باد كار خويش كرد و بر وزيد آسمان و آفتابى ديگرست باقيان فى لبس من خلق جديد هست باران از پى پژمردگى باغ را باران پاييزى چو تب وين خزانى ناخوش و زردش كند بر تفاوت دان و سررشته بياب در زيان و سود و در ربح و غبين در دل و جان رويد از وى سبزه زار آيد از انفاسشان در نيكبخت عيب آن از باد جان افزا مدان آنك جانى داشت بر جانش گزيد آنك جانى داشت بر جانش گزيد