مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1527
نمايش فراداده
دفتر ششم از كتاب مثنوىصفت آن عجوز
-
چونك مجلس بى چنين پيغاره نيست
واستان هين اين سخن را از گرو
چون مسن گشت و درين ره نيست مرد
نه مرورا راس مال و پايه اى
نه دهنده نى پذيرنده ى خوشى
نه زبان نه گوش نه عقل و بصر
نه نياز و نه جمالى بهر ناز
نه رهى ببريده او نه پاى راه
نه رهى ببريده او نه پاى راه
-
از حديث پست نازل چاره نيست
سوى افسانه ى عجوزه باز رو
تو بنه نامش عجوز سال خورد
نه پذيراى قبول مايه اى
نه درو معنى و نه معني كشى
نه هش و نه بيهشى و نه فكر
تو بتويش گنده مانند پياز
نه تبش آن قحبه را نه سوز و آه
نه تبش آن قحبه را نه سوز و آه