مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1561
نمايش فراداده
دفتر ششم از كتاب مثنوىبيان آنك بي كاران و افسانه جويان مثل آن ترك اند و عالم غرار غدار هم چو آن درزى و شهوات و زبان مضاحك گفتن اين دنياست و عمر هم چون آن اطلس پيش اين درزى جهت قباى بقا و لباس تقوى ساختن
-
اطلس عمرت به مقراض شهور
تو تمنا مي برى كه اختر مدام
سخت مي تولى ز تربيعات او
سخت مي رنجى ز خاموشى او
كه چرا زهره ى طرب در رقص نيست
اخترت گويد كه گر افزون كنم
تو مبين قلابى اين اختران
تو مبين قلابى اين اختران
-
برد پاره پاره خياط غرور
لاغ كردى سعد بودى بر دوام
وز دلال و كينه و آفات او
وز نحوس و قبض و كين كوشى او
بر سعود و رقص سعد او مه ايست
لاغ را پس كليت مغبون كنم
عشق خود بر قلب زن بين اى مهان
عشق خود بر قلب زن بين اى مهان