مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 194
نمايش فراداده
دفتر اول از كتاب مثنوىدر معنى آنك مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان
-
ور دهندش مهلت اندر قعر گور
هر نبات و شكرى را در جهان
سالها بايد كه اندر آفتاب
باز تره در دو ماه اندر رسد
بهر اين فرمود حق عز و جل
اين شنيدى مو بمويت گوش باد
آب حيوان خوان مخوان اين را سخن
نكته ى ديگر تو بشنو اى رفيق
در مقامى هست هم اين زهر مار
در مقامى زهر و در جايى دوا
گرچه آنجا او گزند جان بود
آب در غوره ترش باشد وليك
باز در خم او شود تلخ و حرام
باز در خم او شود تلخ و حرام
-
لابد آن پيدا شود يوم النشور
مهلتى پيداست از دور زمان
لعل يابد رنگ و رخشانى و تاب
باز تا سالى گل احمر رسد
سورة الانعام در ذكر اجل
آب حيوانست خوردى نوش باد
روح نو بين در تن حرف كهن
همچو جان او سخت پيدا و دقيق
از تصاريف خدايى خوش گوار
در مقامى كفر و در جايى روا
چون بدينجا در رسد درمان بود
چون به انگورى رسد شيرين و نيك
در مقام سركگى نعم الادام
در مقام سركگى نعم الادام