مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 423
نمايش فراداده
 دفتر دوم از كتاب مثنوى

وحى كردن حق تعالى به موسى عليه السلام كى چرا به عيادت من نيامدي

  • آمد از حق سوى موسى اين عتاب مشرقت كردم ز نور ايزدى گفت سبحانا تو پاكى از زيان باز فرمودش كه در رنجوريم گفت يا رب نيست نقصانى ترا گفت آرى بنده ى خاص گزين هست معذوريش معذورى من هر كه خواهد همنشينى خدا از حضور اوليا گر بسكلى هر كه را ديو از كريمان وا برد يك بدست از جمع رفتن يك زمان يك بدست از جمع رفتن يك زمان
  • كاى طلوع ماه ديده تو ز جيب من حقم رنجور گشتم نامدى اين چه رمزست اين بكن يا رب بيان چون نپرسيدى تو از روى كرم عقل گم شد اين سخن را برگشا كشت رنجور او منم نيكو ببين هست رنجوريش رنجورى من تا نشيند در حضور اوليا تو هلاكى زانك جزوى بى كلى بى كسش يابد سرش را او خورد مكر ديوست بشنو و نيكو بدان مكر ديوست بشنو و نيكو بدان