مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 464
نمايش فراداده
دفتر دوم از كتاب مثنوىبه اقرار آوردن معاويه ابليس را
-
تو چرا بيدار كردى مر مرا
همچو خشخاشى همه خواب آورى
چارميخت كرده ام هين راست گو
من ز هر كس آن طمع دارم كه او
من ز سركه مي نجويم شكرى
همچو گبران من نجويم از بتى
من ز سرگين مي نجويم بوى مشك
من ز شيطان اين نجويم كوست غير
گفت بسيار آن بليس از مكر و غدر
گفت بسيار آن بليس از مكر و غدر
-
دشمن بيداريى تو اى دغا
همچو خمرى عقل و دانش را برى
راست را دانم تو حيلتها مجو
صاحب آن باشد اندر طبع و خو
مر مخنث را نگيرم لشكرى
كو بود حق يا خود از حق آيتى
من در آب جو نجويم خشت خشك
كو مرا بيدار گرداند بخير
مير ازو نشنيد كرد استيز و صبر
مير ازو نشنيد كرد استيز و صبر