مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 642
نمايش فراداده
 دفتر سوم از كتاب مثنوى

بيان آنك علم را دو پرست و گمان را يك پرست مثال ظن و يقين در علم

  • علم را دو پر گمان را يك پرست مرغ يك پر زود افتد سرنگون افت خيزان مي رود مرغ گمان چون ز ظن وا رست علمش رو نمود بعد از آن يمشى سويا مستقيم با دو پر بر مي پرد چون جبرئيل گر همه عالم بگويندش توى او نگردد گرم تر از گفتشان ور همه گويند او را گم رهى او نيفتد در گمان از طعنشان بلك گر دريا و كوه آيد بگفت هيچ يك ذره نيفتد در خيال هيچ يك ذره نيفتد در خيال
  • ناقص آمد ظن به پرواز ابترست باز بر پرد دو گامى يا فزون با يكى پر بر اميد آشيان شد دو پر آن مرغ يك پر پر گشود نه على وجهه مكبا او سقيم بى گمان و بى مگر بى قال و قيل بر ره يزدان و دين مستوى جان طاق او نگردد جفتشان كوه پندارى و تو برگ كهى او نگردد دردمند از ظعنشان گويدش با گم رهى گشتى تو جفت يا به طعن طاعنان رنجورحال يا به طعن طاعنان رنجورحال