عذر گفتن نظم كننده و مدد خواستن - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

عذر گفتن نظم كننده و مدد خواستن





  • اى تقاضاگر درون همچون جنين
    سهل گردان ره نما توفيق ده
    چون ز مفلس زر تقاضا مي كنى
    بى تو نظم و قافيه شام و سحر
    نظم و تجنيس و قوافى اى عليم
    چون مسبح كرده اى هر چيز را
    هر يكى تسبيح بر نوعى دگر
    آدمى منكر ز تسبيح جماد
    بلك هفتاد و دو ملت هر يكى
    چون دو ناطق را ز حال همدگر
    چون من از تسبيح ناطق غافلم
    هست سنى را يكى تسبيح خاص
    سنى از تسبيح جبرى بي خبر
    اين همي گويد كه آن ضالست و گم
    و آن همى گويد كه اين را چه خبر
    گوهر هر يك هويدا مي كند
    قهر را از لطف داند هر كسى
    ليك لطفى قهر در پنهان شده
    كم كسى داند مگر ربانيى
    باقيان زين دو گمانى مي برند
    باقيان زين دو گمانى مي برند




  • چون تقاضا مي كنى اتمام اين
    يا تقاضا را بهل بر ما منه
    زر ببخشش در سر اى شاه غنى
    زهره كى دارد كه آيد در نظر
    بنده ى امر توند از ترس و بيم
    ذات بى تمييز و با تمييز را
    گويد و از حال آن اين بي خبر
    و آن جماد اندر عبادت اوستاد
    بي خبر از يكدگر واندر شكى
    نيست آگه چون بود ديوار و در
    چون بداند سبحه ى صامت دلم
    هست جبرى را ضد آن در مناص
    جبرى از تسبيح سنى بى اثر
    بي خبر از حال او وز امر قم
    جنگشان افكند يزدان از قدر
    جنس از ناجنس پيدا مي كند
    خواه دانا خواه نادان يا خسى
    يا كه قهرى در دل لطف آمده
    كش بود در دل محك جانيى
    سوى لانه ى خود به يك پر مي پرند
    سوى لانه ى خود به يك پر مي پرند



/ 1765