مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 728
نمايش فراداده
 دفتر سوم از كتاب مثنوى

قصه ى اهل سبا و حماقت ايشان و اثر ناكردن نصيحت انبيا در احمقان

  • مرغ مرده ى خشك وز زخم كلاغ زان همي خوردند چون از صيد شير هر سه زان خوردند و بس فربه شدند آنچنان كز فربهى هر يك جوان با چنين گبزى و هفت اندام زفت راه مرگ خلق ناپيدا رهيست نك پياپى كاروانها مقتفى بر در ار جويى نيابى آن شكاف بر در ار جويى نيابى آن شكاف
  • استخوانها زار گشته چون پناغ هر يكى از خوردنش چون پيل سير چون سه پيل بس بزرگ و مه شدند در نگنجيدى ز زفتى در جهان از شكاف در برون جستند و رفت در نظر نايد كه آن بي جا رهيست زين شكاف در كه هست آن مختفى سخت ناپيدا و زو چندين زفاف سخت ناپيدا و زو چندين زفاف