مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 931
نمايش فراداده
 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

دلدارى كردن و نواختن سليمان عليه السلام مر آن رسولان را و دفع وحشت و آزار از دل ايشان و عذر قبول ناكردن هديه شرح كردن با ايشان

  • تا ببينى كين جهان چاهيست تنگ تا بگويد چون ز چاه آيى به بام هست در چاه انژاسات نظر وقت بازى كودكان را ز اختلال عارفانش كيمياگر گشته اند عارفانش كيمياگر گشته اند
  • يوسفانه آن رسن آرى به چنگ جان كه يا بشراى هذا لى غلام كمترين آنك نمايد سنگ زر مي نمايد آن خزفها زر و مال تا كه شد كانها بر ايشان نژند تا كه شد كانها بر ايشان نژند