دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 2 -صفحه : 384/ 72
نمايش فراداده

عمر بن خطّاب نيز بارها بر اين نكته تأكيد كرده است، همانند صحابيان ديگر.

آيا كسانى كه على عليه السلام را بر اساس حديث غدير و با استناد به جملات آن ، «مولا» ناميده‏اند، از اين كلمه، «حبيب» و«نصير» را برداشت كرده‏اند؟! آيا جز با سهل‏انگارى و تن زدن از ساده‏ترين مسائل زبانى و بيانى، چنين فهمى روا خواهد بود؟!

9 . گواه‏طلبىِ امام

على عليه السلام جريان را بدان سان مى‏ديد كه سياستمداران، با فرصت‏طلبى، خود را به نادانى و فراموشىِ واقعه زدند، و چون اقدام عملى عليه آنان را ـ به دلايل و عللى كه در جاى خود آمده است ـ روا نمى‏دانست، از درگيرى و رويارويى تشنّج‏آفرين تن زد؛ امّا واگويى حق و عرضه حقيقتِ ما وقع را در موقعيّت‏هاى مناسب، هرگز از دست نمى‏هشت.

اگر كسى از واقعِ امر سؤال مى‏كرد، امام عليه السلام حق را به صراحت مى‏نمود و اگر در مقامى در ميان مردم، موقعيّتى مناسب مى‏يافت، موضوع را طرح مى‏كرد و از كسانى كه شاهد جريان بودند، مى‏خواست كه آنچه را ديده‏اند، واگويند و گاه نيز كسانى را كه در جوّ «تهديد» و «تطميع»، از بازگويى حقْ تن مى‏زدند، سوگند مى‏داد كه حق را آشكار نمايند و از اين‏كه حقيقت به فراموشى سپرده شود، جلوگيرى كنند.

اين گونه گواه‏طلبى‏ها كه در قلم و بيان محدّثان و مورّخان به «مُناشده» شهره گشته است، بسيار است، چه به روزگار انزوا و چه به روزگار خلافت، تا نسل جديد نيز حق را بداند و حقايق را بفهمد. از جمله آورده‏اند كه چون مولا عليه السلام به كوفه وارد شد، در ميان مردمان به پا خاست و فرمود:

شما را سوگند مى‏دهم هر آن كس كه حديث «هر كه من مولاى اويم، اين [على] مولاى اوست» را در روز غدير شنيده است، به پا خيزد و گواهى دهد.

پس عدّه‏اى از صحابه برمى‏خيزند.... 1

ر.ك: ص 307 (سوگند دادن‏هاى على).