دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 3 -صفحه : 325/ 209
نمايش فراداده

با مقاومت، از ورود سعيد بن عاص به كوفه جلوگيرى مى‏كنند. بالاخره عثمان بر اثر مقاومت كوفيان، سعيد را ـ كه از نزديكانش است ـ عزل مى‏كند و ابو موسى را كه مورد قبول كوفيان است، به اِمارت آن ديار مى‏گمارد.

در همين سال، صحابيان پيامبر خدا به يكديگر نامه مى‏نويسند و ضمن انتقاد از رفتار ناهنجار خليفه، انقلاب بر ضدّ عثمان را پى مى‏نهند و در نامه آنان به سربازان و مجاهدان، چنين مى‏آيد كه: «... اگر خواستار جهاديد، نزد ما بياييد».

امير مؤمنان عليه السلام اعتراض‏هاى صحابيان را به عثمان مى‏رسانَد و او را با لحنى آرام پند مى‏دهد، شايد كه او به خود آيد و شيوه حكومتدارى را دگرگون سازد و بر صراط حقْ استوار آيد؛ امّا او در سخنرانى بسيار تندى، تمامى معترضان را مورد عتاب قرار داده، آنان را تهديد مى‏كند.

طلحه و برخى ديگر از اصحاب پيامبر خدا به مصر (و آبادى‏هايى ديگر از جامعه اسلامى) نامه مى‏نويسند و آنان را به قيام بر ضدّ عثمان فرا مى‏خوانند.

در پى اين فراخوانى‏ها و آن همه ناهنجارى و نيز بى‏توجّهى خليفه به اعتراض‏ها و انتقادها، گروه‏هاى گوناگونى از مصر، كوفه و بصره به مدينه مى‏آيند و همراه با صحابيان پيامبر صلي الله عليه و آله عثمان را محاصره مى‏كنند و به جِد از او مى‏خواهند كه حكومت را رها كند.

در اين خيزش، عايشه، طلحة بن عبيد اللّه‏ و عمرو بن عاص از جمله كسانى هستند كه در تشديد قيام بر ضدّ عثمان، نقش اساسى دارند. در اين هنگامه است كه عايشه مى‏گويد:

اين پير خِرِفت را بكشيد. خدا او را بكشد!

اين سخن، زبان به زبان مى‏گردد و پس از آن نيز شهره آفاق مى‏شود.

گويا اكنون است كه خليفه از خواب سنگينى كه اطرافيانش بر او تحميل كرده‏اند،