دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 3 -صفحه : 325/ 6
نمايش فراداده

وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ؛ 1 بى‏گمان، تو [اى پيامبر![ مى‏ميرى و آنان نيز مى‏ميرند» را قرائت كرد و پس از آن [،آيه]: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىآ أَعْقَابِكُمْ؛ 2 و محمّد، جز پيامبرى نيست كه پيش از او هم پيامبرانى بوده‏اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود، [از دين او] باز مى‏گرديد؟» را خواند تا آن كه از آيه فارغ گشت. سپس گفت: هر كس محمّد را مى‏پرستد، [بداند كه] محمّد در گذشت و هر كس كه خدا را مى‏پرستد، پسْ خدا زنده است و نمى‏ميرد.

عمر گفت: آيا اين، در كتاب خداست؟

[ابو بكر] گفت: آرى.

عمر گفت: اى مردم! اين، ابو بكر و ريش‏سفيد مسلمانان است. پس با او بيعت كنيد. مردم نيز بيعت كردند. 3

926 .تاريخ اليعقوبى ـ در ياد كردِ وفات پيامبر خدا ـ: عمر، بيرون آمد و گفت: به خدا سوگند، پيامبر خدا نمرده است و نمى‏ميرد. او فقط غايب شده است ـ همان گونه كه موسى بن عمران، چهل شب غايب شد ـ و سپس باز مى‏گردد و به خدا قسم، دست‏ها و پاهاى گروهى را قطع مى‏كند.

ابو بكر گفت: بلكه خداوند، خبر درگذشت او را [در قرآن] به ما داده و گفته است : «تو مى‏ميرى و آنان نيز مى‏ميرند».

پس عمر گفت: به خدا سوگند، گويى كه تاكنون آن [آيه] را نخوانده بودم. سپس گفت:

1 -  زمر، آيه 30 .

2 -  آل عمران، آيه 144 .

3 -  الطبقات الكبرى: 2/267، مسند ابن حنبل: 10/44/25899، البداية و النهاية: 5/241 .