دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 4 -صفحه : 369/ 27
نمايش فراداده

هنگامى‏كه اميرمؤمنان عليه السلام ، زمام حكومت را به دست‏گرفت، ستايش‏هاى‏بى‏مورد و گزافه‏گويى‏ها درباره زمامداران، بخشى از فرهنگ عمومى بود. حاكمان نه تنها از آن جلوگيرى نمى‏كردند كه بدان دامن مى‏زدند. بدين‏سان، فرهنگ چاپلوسى و تملّق گسترش يافته بود و زيركان حقيقت‏ستيز، با چاپلوسى امرا و سردمداران، بدون شايستگى‏هاى لازم، به موفقيت‏هاى سياسى و اجتماعى دست مى‏يافتند.

از سوى ديگر، زمامداران، چون هرگز نقد نمى‏شدند، رفته رفته خود را پيراسته از هر كاستى تلقّى مى‏كردند و در ادامه اين روند، انتقادها و نقدهاى از سرِ دلسوزى و سازنده را اهانت تلقّى مى‏كردند و برخورد با آن را فرض مى‏دانستند.

از جمله زيباترين و هيجانبارترين اقدامات علوى در تصحيح فرهنگ عمومى، مبارزه با چاپلوسى و تملّق‏گويى و تأكيد بر لزوم نقد و انتقاد سازنده است.

امام، از كارگزاران خود مى‏خواست تا نزديكان، مشاوران و همراهان خود را از كسانى برگزينند كه در حقگويى، صراحت بيشترى داشته باشند و با آنان، به گونه‏اى رفتار كنند كه هرگز به تملّق روى نياورند و از نقد و انتقاد، تن نزنند و در ستايش، افزونگويى نكنند. خود نيز با هر گونه مديحه‏سرايى، به شدّت و با قاطعيت و علنى مبارزه مى‏كرد و برثناگويان، طعن مى‏زد و از مردم مى‏خواست به پاس آنچه به عنوان وظايف الهى انجام داده است، از او ستايش نكنند، تملّق نپراكنند، و به جاى اين همه، اگر به برنامه‏هاى او انتقادى دارند و رفتار او را قابل نقد مى‏دانند، خيرخواهانه بگويند و با او چونان جبّاران، سخن نگويند.

جالب توجه و قابل تأمّل آن كه اميرمؤمنان عليه السلام ، اجازه انتقاد به خود را نه در شرايط عادى حكمرانى، بلكه در بحرانى‏ترين ايّام زمامدارى، يعنى در بحبوحه جنگ صفّين، مطرح كرده است.

داستان بدين‏سان بود كه امام، ضمن يك سخنرانى هيجان‏انگيز، مطالبى را درباره