دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 5 -صفحه : 368/ 108
نمايش فراداده

2124.شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابن عبّاس و عامر شعبى و حبيب بن عُمَير ـ : چون عايشه به همراه طلحه و زبير از مكّه به بصره حركت كرد و از راه آب حَوأب ـ همان آبى كه از آنِ بنى عامر بن صعصعه است ـ گذشتند، سگان به روى آنان پارس كردند و شترهاى چموش آنان، رَم كردند.

يكى از آنان گفت: خداوند، حَوأب را لعنت كند؛ چه‏قدر سگانش بسيارند! وقتى عايشه نام حَوأب را شنيد، گفت: آيا اين آبگاه حَوأب است؟ گفتند: آرى.

گفت: مرا بازگردانيد! مرا بازگردانيد! از وى پرسيدند: مگر چه شده؟ چه حادثه‏اى پيش آمده است؟

گفت: من خود شنيدم كه پيامبر خدا مى‏فرمود: «گويا مى‏بينم سگان آبگاهى كه حَوأب ناميده مى‏شود، بر روى يكى از زنانم پارس مى‏كنند».

سپس رو به من كرد و فرمود: «اى حُمَيرا، مبادا كه تو آن زن باشى!».

زبير به وى گفت: آرام باش. خداوند، تو را رحمت كند! ما از آبگاه حَوأب، فرسنگ‏هاى بسيارى گذشته‏ايم. عايشه گفت: آيا كسى هست كه به گفته تو شهادت دهد كه اين سگانِ پارس كننده بر آبگاه حَوأب نيستند؟

زبير و طلحه با كمك هم، پنجاه باديه‏نشين براى او گِرد آوردند و مبلغى را نيز براى آنها مقرّر داشتند و آنان براى عايشه سوگند ياد كردند و شهادت دادند كه اين آب در منطقه حَوأب نيست، و اين، نخستين شهادت دادن دروغ در اسلام بود.

سپس عايشه به راه خود ادامه داد. 1

2125.الجمل ـ به نقل از عرنى، كه راهنماى جمليان بود ـ: به همراه آنان حركت كردم. از هيچ وادى و آبگاهى نگذشتم، جز آن كه نامش را از من مى‏پرسيدند تا اين كه به آبگاه حَوأب رسيديم. سگان آن به روى ما پارس كردند. جمليان پرسيدند: اين

شرح نهج البلاغة: 9/310، مروج الذهب: 2/366، الإمامة والسياسة: 1/82.