3 / 10
استرجاع عايشه به هنگام شنيدن نام شترش
2122.شرح نهج البلاغة: هنگامى كه عايشه تصميم حركت به سوىبصره گرفت، برايش شترى نيرومند درخواست كردند تا كجاوه
(هودج) او را حمل كند. يَعلَى بن اُميّه، شتر خود را كه «عَسْكر» نام
داشت، آورد. شتر، بسيار تنومند بود. عايشه چون آن را ديد، خوشش
آمد و ساربان، شروع كرد از نيرومندى و تيزرو بودن آن، سخن گفتن و
در لابهلاى سخنش مىگفت: عَسْكر.عايشه چون اين نام را شنيد، استرجاع كرد (آيه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّـآ إِلَيْهِ
رَاجِعُونَ» بر زبان آورد) و گفت: آن را بازگردانيد؛ مرا بدان نيازى
نيست. وقتى سببش را از او پرسيدند، گفت: پيامبر خدا اين نام را
برايش ذكر كرده و او را از سوار شدن بر آن، نهى كرده است. دستور داد
شترى ديگر برايش مهيّا گردد؛ ولى شترى مانند آن، يافت نشد. از اين
رو، روكش شتر را عوض كردند و به وى گفته شد: شترى تنومندتر و
نيرومندتر برايت آورديم. آن را برايش آوردند و او بدان، راضى شد.
1
3 / 11
استرجاع عايشه به هنگام رسيدن به آبگاه حَوأب 2
2123.تاريخ اليعقوبى : جمعيّت، شبانگاه از كنار آبگاهى گذشتند كه«آب حَوْأب» ناميده مىشد. سگان منطقه به روى آنان پارس كردند.
عايشه گفت: [نام [اين آبگاه چيست؟ يكى از آنان گفت: آبگاه حَوْأب.
عايشه گفت: إنّا للّه وإنّا إليه راجعون. مرا بازگردانيد! مرا بازگردانيد! اين،
همان آبى است كه پيامبر خدا به من فرمود: «تو آن كس مباش كه
سگهاى حَوْأب به رويش پارس مىكنند». 3
1 - شرح نهج البلاغة: 6/224، بحار الأنوار: 32/138/112.2 -
سرزمينى در راه بصره از طرف مكّه.3 - تاريخ اليعقوبى: 2/181.