گفتم: آبگاه حَوأب.عايشه با صدايى بلند، فرياد كرد و بر پهلوى شترش زد و او را
خواباند و گفت: به خدا سوگند، من همان «گذر كننده بر سگان حَوأب»
هستم. مرا بازگردانيد! اين را سه مرتبه گفت و سپس شترش را خوابانيد
و آنها نيز شترانشان را گِرد شتر عايشه خواباندند. آنان بر نظر خود،
اصرار مىورزيدند و عايشه نظرشان را نمىپذيرفت و تا روز بعد در
همين وقت برجاى ماندند.ابن زبير، نزد عايشه آمد و گفت: خودتان را نجات دهيد! خودتان را
نجات دهيد! به خدا سوگند، على بن ابى طالب به شما نزديك شده
است.آنان حركت كردند و مرا دشنام دادند. من هم بازگشتم. 1
2126.پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ـ به زنانش ـ : كاش مىدانستم كدام يك
از شما همراه شترِ پركُركْ صورت هستيد كه سگان حوأب بر روى او
پارس مىكنند و در چپ و راست او، بسيارى كشته مىشوند و پس از
آنچه نزديك شده بود، نجات مىيابد. 2 2127.المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از اُمّ سَلَمه ـ :
پيامبر صلي الله عليه و آله از قيام يكى از همسران خود، ياد كرد. عايشه خنديد. سپس
[پيامبر خدا [فرمود: «بنگر اى حميرا كه تو آن فرد نباشى». آن گاه به
على عليه السلام رو كرد و فرمود: «اگر تو عهدهدار كار او شدى، با وى مدارا كن».
3
يادداشت:
ناصر الدين آلبانى (م 1417ق) 4 در كتاب سلسلة الأحاديث الصحيحة، پس از1 - تاريخ
الطبرى: 4/457، الكامل فى التاريخ: 2/315، البداية والنهاية: 7/231 .2 - معانى الأخبار: 305/1، الجمل: 432،
شرح الأخبار: 1/338/304.3 - المستدرك على الصحيحين: 3/129/4610، دلائل النبوّة، بيهقى: 6/411.4 - محمّد ناصرالدين آلبانى در سال 1914
م، در كشور آلبانى به دنيا آمد. وى پس از تسلّط «احمد زوغو» بر آلبانى و در پيشگرفتن
غربگرايى، مجبور به هجرت به دمشق شد. محمّد ناصرالدين در دمشق به كار و تحصيل
پرداخت و در حوزه حديث و نقد آن، مهارت يافت. وى سپس از طريق مجلّه مصرى
«المنار» با انديشههاى رشيد رضا (از علماى سَلَفى مصر)، آشنا شد و تحت تأثير وى قرار
گرفت. آلبانى به خاطر تندروى در فتاواى شرعى و ارتباط با بِن باز (مفتى عربستان
سعودى)، به وهّابيگيرى شهرت يافت و آثار فراوانى بويژه در رد و نقد و تهذيب كتب
حديثى با همين ديدگاه نگاشت. وى نسبت به شيعه، تعصّب منفى شديدى داشت (ر.ك: حياة
الألبانى و آثاره وثناء العلماء عليه، محمّد بن ابراهيم الشيبانى، تونس: دارالسَّلَفية، اوّل، 1987
ميلادى).