فصل چهارم : نفرين فرستادن پيامبر بر فريبخوردگان
2007.امام على عليه السلام : سوگند به آن كه مرا كه چيزى نبودم آفريد، بهراستى آگاهان از ياران محمّد صلي الله عليه و آله مىدانند كه ناكثين، قاسطين و مارقين،
از زبان پيامبر مكّى نفرين شدهاند. «وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى؛ 1 و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد». 2 2008.امام على عليه السلام : به راستى كه آگاهان از ياران محمّد صلي الله عليه و آله
مىدانند كه خداوند، اهل صفّين را از زبان پيامبرش نفرين كرده است،
«و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد». 3 2009.الاحتجاج: مردى از بصريان نزد على بن حسين عليهما السلام آمد و
گفت: اى على بن حسين! به درستى كه جدّ تو، على بن ابى طالب،
مؤمنان را كشت!على بن حسين عليهما السلام آن قدر گريست كه دستش از اشك پُر شد و بر
زمين ريخت. آن گاه فرمود: «اى برادر بصرى! نه به خدا سوگند! على عليه السلام
نه مؤمنى را كُشت و نه مسلمانى را؛ ولى آنان اسلام نياوردند، [بلكه[
تسليم شدند و كفرشان را پنهان كردند و اظهار اسلام نمودند و آن گاه
كه بر كفر خود ياورانى يافتند، آن را اظهار
1 - طه، آيه
61.2 - كتاب من لا يحضره الفقيه:
4/420/5918، الأمالى ، صدوق: 703/961، بشارة المصطفى: 191 .3 - عيون أخبار الرضا: 2/64/275 ، بحار الأنوار:
33/162/427.