بار خدايا! گناهم را برايم بيامرز، كردارم را پاك ساز، و اشتباهاتم را بِشُوى، كه من ناتوانم، مگر آن كه تو توانم بخشى. و مرا خِرَدى روزى ساز كه با آن، درِ نادانى را بر بندى، و دانشى كه با آن، پردههاى جهل را وا گشايى، و يقينى كه با آن، شك را از من بزدايى، و دريافتى كه با آن، مرا از فتنههاى دشوار برون آورى، و نورى كه با آن، در ميان انسانها راه سپارم و در تاريكىها راه بجويم.
بار خدايا! برايم به سامان آور گوشم، چشمم، مويم، پوستم و قلبم را؛ سامانى پايدار كه ديگر اعضاى پيكرم را با آن به صلاح آورى. از تو آسايش به هنگام مرگ و بخشايش به گاهِ حسابكشى طلب مىكنم.
بار خدايا! از تو مىخواهم به هر كارى كه آن را بيشتر دوست مىدارى و به تو نزديكتر است، مرا مشغول دارى. آنگاه، گرامىترين كارها نزد خويش را به من باز افكن و در آن، مرا نيرو، راستى، كوشايى، و نشاطى از جانب خود عطا فرما.
سپس چنانم كن كه براى طلبِ خشنودى تو كار كنم و آن گونه كه بندگان شايستهات را توفيق دادهاى، زندگى به سر بَرَم. آنگاه، چنانم ساز كه اين گونه زيستن را به بهايى اندك نفروشم و چيز ديگرى را جانشين آن نكنم؛ و در گشايش و سختى و تنآسايى و فراموشى و رياورزى و شهرتخواهى، آن را دگرگون مساز، تا آن كه مرا بر همان حال بميرانى. گرامىترين قتل در راه خويش را نصيبم گردان، چنان كه تو را و پيامبرت را يارى كنم و زندگانى پايدار را به بهاى دنيا بخرم؛ و از خشنودىِ نزد خويش بى نيازم فرما...!». 1
2572.تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: چون عمرو بن عاص ديد كه عراقيان
مهج الدعوات: 129، بحارالأنوار: 94/238.