دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 57
نمايش فراداده

و در كار قيصر بينديش: با او پيمانى بنويس و اموال و زيورهايى از زيورهاى مصرى به وى ببخش، كه با همين از تو خشنود خواهد شد.

و در كار ناتل بن قيس بينديش. به جانم سوگند كه او دردِ دين ندارد و تنها همان را مى‏خواهد كه به آن دست يافته است. پس نامه‏اى به وى بنويس و آن اموال را به وى وا گذار و بِدان، تهنيتش گو. اگر بر او قدرت يافتى بسا بهتر؛ و اگر نيافتى، از او اندوه به دل راه مده! پس تيزىِ شمشير و نيرومندى‏ات را براى كسى نگاه دار كه خونِ پسر عمويت (عثمان) در عهده اوست. 1

2417.مروج الذّهب: معاويه به دليل مشغول بودنش به على عليه السلام ، با امپراتور روم از درِ آشتى درآمد، بدين سان كه اموالى را به سوى وى روانه كرد. 2

5 / 6

يارى جُستن از مكّه و مدينه

2418.وقعة صِفّين ـ به نقل از صالح بن صدقه ـ: آن گاه كه معاويه خواست به سوى صفّين حركت كند، به عمرو بن عاص گفت: انديشيده‏ام كه نامه‏اى به مردم مكّه و مدينه بفرستيم و در آن، ماجراى عثمان را يادشان آورديم، تا يا به يارى ما آيند و يا بر جايشان بنشينند.

عمرو گفت: جز اين نيست كه ما به سه كس نامه مى‏دهيم: يكى آن كه از على خشنود است، كه بدين‏سان بر بينايى‏اش افزوده مى‏شود؛ ديگر آن كه هوادار عثمان است، كه ما چيزى بر او نمى‏افزاييم؛ و سوم آن كه كناره گزيده، كه در نگاه او تو بيش از على قابل اعتماد نيستى.

معاويه گفت: بايد اين كار را بكنم.

1 -  تاريخ الطبرى: 5/333.

2 -  مروج الذهب: 2/387.