دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 7 -صفحه : 344/ 161
نمايش فراداده

و گدازنده‏تر و تلخ‏تر از آنچه ياد شد، فقدان همدلى براى شنيدن اين مسائل و مصائب اجتماعى، و نبودِ هوشمندانى است كه امام عليه السلام اين همه را با آنان در ميان نهد. به ديگر سخن، على عليه السلام نمى‏تواند از دردها پرده برگيرد و بگويد كه با چه كسانى همراه است و بر چه مردمانى حكم مى‏راند؛ و چون آهنگ واگويى برخى از آنچه را كه با آن درگير است، با يكى از خواص خود (كميل) مى‏كند، دست او را مى‏گيرد و به صحرا مى‏برد و با اندوه و آه، بر اين واقعيت تلخ و گدازنده، تأكيد مى‏كند كه آنچه خواهد گفت، براى همگان، گفتنى نيست و بسيارى تاب شنيدن آن را ندارند، و اين‏كه هر انسانى از ظرفيت فكرى و روحى بيشترى برخوردار باشد، ارزشمندتر است و ....

آن‏گاه، امام عليه السلام از راز حمايت نكردن مردم از خويش پرده بر مى‏گيرد و ريشه تمامى ناهنجارى‏ها و رويگردانى‏ها از اصلاحات و برنامه‏هاى اصلاحى خود را جهل مردم وپيروى ناآگاهانه آنان از خواصّ خيانتكار، معرّفى مى‏كند.

گامى فراتر در تبيين ريشه‏ها

روزى على عليه السلام در جمع خانواده و گروهى از خواص به سخن ايستاد و از مشكلات خود با مردمان، با صراحتى بيشتر سخن گفت و چرايى و چگونگى سربرآوردن فتنه را بيان نمود و ريشه‏هاى فتنه را روشن ساخت و از علل اختلاف در جامعه اسلامى آن روز، پرده برگرفت و نشان داد كه چرا مردم، با برنامه‏هاى اصلاحى او همسو نيستند و بازگرداندن شيوه حكومت و حاكميت را به سيره و سنّت نبوى برنمى‏تابند و از سياست‏هاى او حمايت نمى‏كنند. امام عليه السلام اين كلام بيداركننده را با كلامِ نبوى آغاز كرد كه فرموده بود:

ألا إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلَيكُم اثنانِ: اِتِّباعُ الهَوى وطولُ الأَمَلِ. 1

ر.ك: ج 4، ص 162، ح 1351.