به واقع، امام عليه السلام با اين سخن، چهره فرهنگى روزگار خود را رقم مىزند و بر اين نكته آگاهى مىدهد كه در روزگاران گذشته، حق و باطل با هم درآميخته است و فتنهجويان باطلگستر، براى رسيدن به هدف باطلِ عرضه داشته شده، حقنمايى كردهاند و در نتيجه، پس از گذشت يك نسل، بدعت، به گونه سنّتْ تلقى گرديده است و اكنون كه او آهنگ روشن كردن چهره باطل و نمايش درست چهره حق را دارد، چون مردمانْ عمق فاجعه را درنمىيابند، بسى دشوار است.
امام على عليه السلام ، سخنى از پيامبر خدا را گزارش مىكند كه آن بزرگوار، در آينه زمان، از چنين فضايى سخن گفته و آن را پيشبينى كرده است:
إنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلي الله عليه و آله يَقولُ كَيفَ أنتُم إذ ألبَسَتكُم فِتنَةٌ يَربو فيهَا الصَّغيرُ ويَهرَمُ فيهَا الكَبيرُ، يَجرِي النّاسُ عَلَيها وَيَتَّخِذونَها سُنَّةً فَإِذا غُيِّرَ مِنها شَيءٌ قيلَ قَد غُيِّرَتِ السُّنَّةُ.... 1 به درستى كه از پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود: چگونه خواهيد بود هنگامى كه فتنهها شما را فراگيرد؛ [فتنههايى [كه كودكان در آن بزرگ، و بزرگان، پير گردند. مردم بر آن اساس حركت كنند و آن را سنّت و روش قرار دهند، به گونهاى كه اگر چيزى از آن دگرگون شود، فرياد برآيد كه: سنّت، دگرگون شد!
شگفتا! بر ذهن و زبان و انديشه و باور مردم، آن چنان آموزههاى نبوى وارونه مىرود كه كسى چون على عليه السلام ، تجسّم عينى حق و حقمدارى، وقتى آهنگ بازسازى و اصلاح انديشه و فكر مىكند، فرياد برمىآورند كه: «سنّت، دگرگون شد!» و....
آيا در چنين فضايى اصلاحات اساسى و دگرسانىهاى بنيادى و بازگرداندن جامعه به سنّت نبوى، امكانپذير است؟ چنين است كه امام عليه السلام در اين سخن، پس از مقدمه، به اصل سخن باز مىگردد و با صراحت، از بدعتها مىگويد و بخشى از
ر.ك: ج 4، ص 162، ح 1351.