دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 7 -صفحه : 344/ 183
نمايش فراداده

و براى اين‏كه نشان دهد اين بيانيه بدون هيچ ترديدى اجرا خواهد شد، به فرمانده نيروى انتظامى و حاجب خود، زياد بن عروه دستور داد كه شمارى از سپاه در شهر بگردند و مردم را به جبهه اعزام كنند و هر آن كه را تأخير كرد و يا امتناع ورزيد، بكشند.

و بدين‏گونه، همه نيروهايى كه مهلَّب بن ابى مقره را ـكه از جانب او فرماندهى جنگ با ازارقه را به عهده داشت تنها گذاشته بودند، به جبهه بازگشتند و حتى يك نفر هم تخلّف نكرد. 1 بدين‏سان، عبد الملك، با اجراى سياست تهديد و تطميع در گستره جامعه آن روز، تمام مخالفان حكومت مركزى را سركوب كرد و در سال 75 هجرى با خاطرى آسوده، راهى حج شد! يعقوبى مى‏نويسد:

ولما استقامت الأمور لعبد الملك وصلحت البلدان ولم تبق ناحيه تحتاج إلى صلاحها والإهتمام بها، خرج حاجّا سنة 75. 2 و چون كارها به سود عبد الملك، سامان گرفت و شهرها آرامش يافت و منطقه‏اى نماند كه نيازمند ساماندهى و توجّه بدان باشد، در سال 75 هجرى براى حج گزاردن، بيرون رفت.

اصلاح، رام كردن و ايجاد آرامش در زير برق شمشير! اين، همان اصلاحى است كه امام على عليه السلام آن را به بهاى فاسد شدن اصلاح كننده مى‏دانست و حاضر نبود بپذيرد و جامعه را بدين‏گونه به «صلاح» آورَد. او نمى‏توانست به سياستى تن دردهد كه مشكل حكومت را به بهاى تباه ساختن ارزش‏هاى انسانى حل مى‏كند.

چنين جامعه‏اى و چنين مشكل‏زدايى‏ها و راه حل‏هايى چه نيازى به برانگيخته شدن رسولان دارد؟ و چه نيازى به رهبران الهى و چه نيازى به على عليه السلام دارد؟ در

1 - الفتوح: 13.

2 - تاريخ اليعقوبى: 2 / 273.