چنين سياستى، حكومت علوى بىمفهوم است. هركس كه زورى در بازو داشته باشد و دريدگىاى در عمل، عاطفه را به يك سو نهد و خِرد انسانى را به سويى ديگر، كرامتهاى اخلاقى را وا بنهد و به هر آنچه بر چيرگىاش كارآمد است، روى آورد، مىتواند حكومت كند.
در حكومت على عليه السلام ارزشها اصالت دارند. او به هيچ بهايى حاضر نيست ارزشهاى انسانى و اسلامى را قربانى كند. حكومتى كه در آن ارزشها قربانى مىشوند و معيارها و ارزشهاى انسانى در مسلخ مصالح زمامدارى گردن زده مىشوند، حكومتى شيطانى و اموى است. اينگونه حكومتها علوى نخواهند بود، گرچه عنوان على عليه السلام و اسلام را نيز يدك بكشند.
اكنون اين را نيز بيفزاييم كه در جهان امروز، سياست شمشير و زور و خشونت، ديگر كارآيى ندارد. ابزارهاى نظامى، بهتدريج، كارآيى خود را از دست مىدهند و زمامداران، با شيوههاى جديدى حكومتها را پى مىنهند. اكنون ارزشهاى انسانى به گونهاى ديگر قربانى مىشوند و بردن عدالت اجتماعى به مسلخ اصلاحات اقتصادى و خُرد كردن فرودستان در زير بار پيشرفتهاى اقتصادى، از جمله اين سياستهاست.