دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 7 -صفحه : 344/ 99
نمايش فراداده

از جمله كسانى كه با من بيعت كردند، طلحه و زبير بودند. اگر بيعت هم نمى‏كردند، به بيعتْ وادارشان نمى‏كردم، همچنان‏كه ديگران را وادار نساختم. چيزى نگذشت كه خبر يافتم آن دو همراه قشونى كه همه از بيعت‏كنندگان با من بودند ـ كه قول اطاعت داده بودند ـ، از مكه به سوى بصره بيرون شده‏اند.

آن دو نزد كارگزار من [در بصره] و خزانه‏دار بيت المال و اهالى شهرى رفتند كه همه آنان با من بيعت كرده و در اطاعت من بودند. به تفرقه‏افكنى پرداختند و جمعشان را پراكندند، آن‏گاه به گروهى از پيروان من تاخته، برخى را با نيرنگ كشتند و برخى را اعدام كردند، گروهى هم دست به شمشير برده با آنان جنگيدند، تا صادقانه به ديدار خدا شتافتند.

به خدا سوگند، اگر آن گروه تنها يكى از ياران مرا بى‏گناه و به‏عمد كشته بودند، براى من كشتن همه آنان حلال و روا بود، تا چه رسد به اين‏كه گروهى از مسلمانان را كشتند كه بيش از شمار آنانى بود كه بر ايشان وارد شدند. البته خدا هجوم آنان را برگرداند و نابود شدند. «فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ 1 پس دور باد مردم ستمگر!».

سپس به شاميان نگريستم كه باديه‏نشينانى پراكنده و طمع‏ورزانى جفاكار و اوباش بودند كه از هر سو گردآمده بودند؛ كسانى كه مى‏بايست تأديب و تربيت شوند يا سرپرستى براى آنان گماشته شود و دست آنان گرفته شود. نه مهاجر بودند، نه انصار و نه تابعان به نيكى. به‏سوى آنان شتافتم و به اطاعت و همبستگى فرا خواندمشان؛ امّا آنان جز تفرقه و دو رويى و رو در روى مسلمانان ايستادن و تير و نيزه بر مسلمانان افكندن را نخواستند.

اين‏جا بود كه مسلمانان را به نبرد با آنان برانگيختم و با ايشان جنگيدم. چون با گزش سلاح و سوزش زخم روبه‏رو شدند، قرآن را برافراشتند و شما را به آنچه در

مؤمنون، آيه 41.