دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
من حريصتر و از آن دورتريد. آيا من حريصم كه
ميراث و حقّ خويش را مىطلبم ـ حقّى كه خدا و پيامبر خدا مرا بر آن
شايستهتر قرار دادهاند؟ يا شما كه براى خلافتْ رو در روى من ايستاده
و آن را از من دور مىكنيد؟ پس مبهوت شدند. «وَاللَّهُ لاَيَهْدِى الْقَوْمَ
الظَّالِمِينَ؛ 1 خداوند، ستمگران را هدايت
نمىكند».خداوندا! من از قريش به پيشگاه تو شكايت مىكنم. آنان با من قطع
رحِم كردند و از بهره من كاستند و جايگاه والاى مرا تحقير كردند و
درباره حقّى كه من به آن شايستهتر بودم، با من به كشمكش پرداخته، آن
را از من ربودند، سپس گفتند: حق همان است كه بتوانى آن را بگيرى و
آن را نگهدارى. يا با دلى پر و غصهدار، صبر كن، يا از غم و افسوس
بمير! پس چون نگريستم، ديدم جز خاندانم كسى همراه و مدافع و ياور
من نيست. نخواستم آنان از بين بروند. چشم بر خاشاك فرو بستم و
آب دهان بر استخوانِ در گلو مانده، فرو بردم و با فرو بردن خشم، بر
آنچه تلختر از حَنظل ودلخراشتر از تيغ تيز بود، صبر كردم.تا آن كه بر عثمان انتقاد كرديد، آمديد و او را كشتيد و سپس براى
بيعت به نزد من آمديد. من نپذيرفتم و دست از آن باز كشيدم. با من
كشمكش كرديد و دستم را كشيديد و من بازپس كشيدم. دستم را
كشيديد و باز كرديد و من جمع كردم. بر سر من ازدحام كرديد، تا
حدّى كه بيمناك شدم كه يكديگر را يا مرا بكُشيد.گفتيد: با ما بيعت كن. ما جز تو را نداريم و جز به تو راضى نيستيم. با
ما بيعت كن تا دچار تفرقه و اختلاف كلمه نشويم.با شما بيعت كردم و مردم را به بيعت خويش فرا خواندم. هركس به
دلخواه و از روى رغبت بيعت كرد، بيعتش را پذيرفتم و هركس
نخواست، او را مجبور به بيعت نكردم و به حال خود وا گذاشتم.