2. نقش مردم كوفه در حكومت على
در جغرافياى سياسى صدر اسلام، سرزمين عراق، نقش پل
ارتباطى بين شرق وغرب اسلامى را بازى مىكرد و از جمله مراكز
تأمين نيروى نظامى براى قدرت مركزى بود و در عراق، كوفه از
جايگاهى ويژه ونقشى حسّاستر برخوردار بود.كوفه به سال هفدهم هجرى، براى استقرار سپاهيانْ ساخته شد و
ساماندهندگان آن، با هدف ايجاد اردوگاهى بزرگ براى سپاهيان، آن را
بنياد نهادند. بدينسان، روشن است كه كوفه، مركز نظاميان بود؛ يعنى
كسانى كه انديشهاى جز نبرد نداشتند و در نتيجه، در انديشه فتح و
گشودن مرزها و دست يافتن به غنيمتها و... بودند.مردمانى كه در كوفه گِرد آمده بودند، از مدينه ـكه بيشترينِ
صحابيان، در آن ديار بودند، به دور بودند. رفت و آمد اصحاب نيز
بدانجا اندك بود. سياست عمر بر اين بود كه صحابيان، از مدينه خارج
نگردند. 1 از اين رو، كوفيان به
لحاظ آگاهىهاى لازم از شريعت و آموزههاى دينى، در سطحى پايين
قرار داشتند.عمر، صريحاً از صحابيانى كه آهنگ ورود به كوفه را داشتهاند،
خواسته بود كه به آنان، حديث ياد ندهند و انس آنان را با قرآن، به هم
نزنند. 2 انس و آميختگى كوفيان با قرآن،
در حدّ قرائت بود ونه فراتر از آن. اين نكته را از كلام خليفه نيز مىتوان
يافت. چنين شد كه كسانى در كوفه با عنوان «قُرّاء» به هم آمدند كه
بعدها هسته اوّليه خوارج را تشكيل دادند.نكتهاى كه بسى جاى تأكيد و تأمّل دارد، بافت قبيلهاى موجود در
كوفه و حاكميت خوى قبيلهگرايى و چيرگى فرهنگ و معيارهاى
زندگانى قبيلهاى بر رفتارها و مُناسبات آنهاست. در اين فرهنگ، رئيس
قبيله، نقشآفرين حركتها و
1 - المستدرك على الصحيحين: 1 / 193 / 374.2 - كنز العمّال: 1 / 292 / 29479.