اسلحه، چارپا، بردگان و اشياى ديگر، در ميان يارانش تقسيم كرد. يارانش
گفتند: مردم بصره را ميان ما تقسيم كن و آنان را برده قرار ده. فرمود: «نه». گفتند:
چگونه خونشان براى ما حلال است و اسير گرفتن آنان، حرام؟فرسودگى و خستگى نيروهاى رزمى پس از دو سال نبرد بدون
غنيمت و بدون بهره مادّى، چون با شبهه نامشروع بودن جنگ با اهل
قبله ضميمه شود و با ديگر عوامل بنيادين تنهايى امام عليه السلام ـ كه از آن ياد
شد ـ گره بخورد، روشن است كه فرجامى جز نافرمانى نخواهد داشت.
چنين شد كه امام عليه السلام در پايان دوران حكومتش در بسيج نيروها با
مشكل جدّى مواجه بود.
ج از دست دادنِ ياران برجسته
مدير جامعه و پيشواى مردم، در چيرگى بر مشكلات و گشودنگرههاى اجتماعى، سياسى و... بيشتر از هر چيزى مرهون نيروهاى
همگام و عناصر همراه در كادر رهبرى است. وجود هوشمندانِ از خود
گذشته و خردمندان تلاشگرى كه از سرِ اخلاص، با پيشوا همراهى كنند
و در گردونههاى دشوار، ايثار كنند، در پيشبرد مديريت جامعه نقشى
شگرف ايفا خواهند كرد. نقش اينگونه كسان در زدودن ابهامها،
رساندن پيامها، تبيين موضعها و ايجاد تحرّك در نيروها كه به گونهاى
غير مستقيم، آرمانهاى رهبرى را در جامعه عينيت مىبخشند، بسى
مهم است. در كشاكش نبرد صِفّين، نقش خطابهها و حماسهسرايىهاى
كسانى چون مالك اشتر، هاشم مِرقال و ... روشن است و گواهى بر
آنچه گذشت.سوگمندانه، امام على عليه السلام در اواخر حكومت خود، اين گونه كسان را
ديگر همراه
ر. ك: ج 6، ص 301 (نبرد نهروان).