هشدار به عوام
چهرههاى برجسته جامعه، جريانآفرينهاى سياسى و فرهنگى،
و دارندگان وجاهت قومى، مكتبى و مَسلكى، چون به درگيرىهاى
متعصّبانه روى آورند، از ابزار شعلهورسازى فتنهها، يعنى مردم و
جامعه، بهرهگيرى ابزارى كرده، جامعه را به كام آتش اختلاف، فرو
مىبرند.امام على عليه السلام در ادامه خطبه خويش، با تأكيد فراوان، به مردم سفارش
مىكند كه اگر بزرگان و نخبگان آنان از برترىجويى دست نكشيدند و
همچنان بر نخوت و كبر و آتشافروزى پاى فشردند، از پيروى آنان،
تن زنند و در جهت اهداف نامشروع آنان، قرار نگيرند و به دقّت
بنگرند كه همه فتنهها، فسادها و ناهنجارىها، ريشه در مواضع آنان
دارد:ألا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَةِ ساداتِكُم وكُبَرائِكُم الَّذينَ تَكَبَّروا عَن حَسَبِهِم
وتَرَفَّعوا فَوقَ نَسَبِهِم... فَإِنَّهُم قَواعِدُ أساسِ العَصبِيَّةِ ودَعائِمُ أركانِ الفِتنَةِ...
وهُم أساسُ الفُسوقِ وأحلاسُ العُقوقِ اتَّخَذَهُم إبليسُ مَطايا ضَلالٍ وجُندا
بِهِم يَصولُ عَلَى النّاسِ. 1
هان، بترسيد! بترسيد از پيروى مهتران و بزرگانتان كه به گوهر خود نازيدند
و نژادِ خويش، برتر ديدند. پس آنان، پايههاى عصبيتاند و ستونهاى فتنه...
آنان، پايههاى فسقاند و ملازم بريدن از پدر و مادر؛ و شيطان، آنان را مركب
گمراهى و سپاهى كه بديشان بر مردمان صولت يابد، برگزيد.آنگاه امام عليه السلام درباره آنچه ياد شد، توضيحات بيدارگرى ارائه
مىكند. سپس به بحث اخلاقى و سياسى بسى مهمّى در تعامل
اجتماعى پرداخته و از آزمونهاى
نهج البلاغة: خطبه 192.