احساس نيرو كند ، و هم اينكه دروغ و غيبت و از اين قبيل ، از زبوني است ، كما اينكه حديثي درباب غيبت داريم كه الغيبة جهد العاجز ( 1 ) يعني غيبت كردن منتهاي كوشش ناتوان است ، يك آدم نيرومند به خود اجازه نمي دهد كه پشت سر مردم حرف بزند . در حديث ديگري هست : ليكن طلبك للمعيشة فوق كسب المضيع . دنبال روزي باش ، ولي دنبال روزي رفتن تو ، از حد كساني كه خود را تضييع مي كنند بالاتر باشد . ترفع نفسك عن منزلة الواهن الضعيف ( 2 ) . نفس خود را برتر بگير از اينكه در مظهر افراد سست و ضعيف درآيي . مي گويد انسان بايد خودش به دنبال روزي خود باشد .
در اينجا مسئله لزوم رفتن دنبال معيشت ، از جنبه اخلاقي روي پايه قوت گذاشته شده ، و نرفتن كه مطرود و محكوم است به اعتبار ضعف و ناتواني دانسته شده است .
تعبير ديگري هست و آن " نفاست نفس " است ، يعني روح انسان به منزله يك شي ء نفيس تلقي شده ، و اخلاق خوب به عنوان اشياء متناسب با اين شي ء نفيس ، و اخلاق رذيله به عنوان اشياء نامتناسب با اين شي ء نفيس كه آن را از ارزش مي اندازد .
در اين تعبير ، انسان داراي يك سرمايه بسيار پرارزش تلقي شده كه آن همان خود اوست ، و به انسان مي گويند مواظب باش كه اين خود را از دست ندهي يا آلوده نكني زيرا اين خود خيلي با ارزش و نفيس است .
1. نهج البلاغه ، حكمت . 453 . 2. وسائل . 30 / 12 .