، اكثريت مردم اندونزي ، بودايي بودند ، و حكومتشان حكومت مذهبي بودايي بود .
خصائص موافق طبع و قبول مردم بومي و عادات نياكان آنان بود ، لذا مردم اندونزي پس از صدها سال پيروي از دين بودا ، در اندك زماني از دين جديد استقبال نمودند . . . با پيشرفت اسلام ، مذاهب و فرهنگ برهمايي ، به مناطق كوهستاني و دهات دور افتاده مشرق جاوه عقب رانده شد . در اين قبيل اماكن هم عقايد بودايي و شيوايي و معتقدات قديمي اهالي بومي اندونزي بيش از پيش با هم ممزوج و تركيب گرديد ، ولي مذهب اسلام همچنان در پيشرفت بود و هر كجا عرضه مي شد ساير مذاهب را تحت الشعاع خود قرار مي داد ( 1 ) . در همان كتاب مي نويسد كه دكتر سوكار نو در نطق خود گفت : " شرافت ، صداقت ، برابري ، درستي . اين است آنچه اسلام براي مردم اندونزي به ارمغان آورد ( 2 ) . در كتاب " اسلام ، صراط مستقيم " كه به قلم جمعي از دانشمندان كشورهاي مختلف اسلامي تأليف يافته و مجموعا به فارسي ترجمه شده است ، مقاله " اسلام در اندونزي " به قلم " ب - ا - حسين جاجا و نينگرات " استاد علوم اسلامي دانشكده ادبيات اندونزي چنين مي نويسد : قديميترين سند تاريخي موجود كه در آن ذكري از رواج اسلام در اندونزي شده است همانا خاطرات و شرح سفرهاي ماركوپولو است كه بعد از سالها خدمت در دربار قوبلاي قاآن در چنين موقع مراجعت به ونيز به سال 692 هجري در ناحيه پارلاك ، ساحل شمالي سوماترا ، توقف و مشاهده كرد كه مردم آن نواحي در اثر تبليغ سوداگران ساراسين به اسلام گرويده اند . . .
1. همان مدرك ، صفحه 32 - . 31 2. همان مدرك ، صفحه . 28