اگر بخواهيم به روايات سنتي زردشتيان اعتماد كنيم بدون شك بايد زردشت را ثنوي بدانيم . چه مدركي از كتاب " ونديداد " كه جزئي از اوستاي ساساني است بالاتر ؟ در اين كتاب حتي سرزمينها تقسيم شده است ، سرزمينهاي پرخير و بركت مخلوق اهورامزدا و سرزمينهاي بي خير و بركت مخلوق اهريمن معرفي شده است . و - چنانكه گفتيم - مختلف بودن مفاد گاتها سبب شده كه دانشمندان درباره ثنويت و يكتا شناسي زردشت اختلاف نظر داشته باشند . گيرشمن ايران شناس معروف در كتاب " ايران از آغاز تا اسلام ( 1 ) مي گويد : آيين زردشتي مبني بر توحيد نبود ، ولي در عهد ساساني بر اثر نفوذ اديان بزرگ ( مسيحيت ) وحدت را پذيرفت . و بر عكس دو مزيل همچنانكه سابقا نقل كرديم معتقد است كه زردشت به توحيد دعوت مي كرده است . شهرستاني در الملل والنحل زردشت را موحد مي داند . شهرستاني تحت تاثير عقائد فلسفي و كلامي اسلامي مسئله خير و شر را به نحوي توجيه مي كند كه فقط با انديشه هاي اسلامي منطبق است نه با انديشه هاي زردشتي . حقيقت اين است كه اگر توحيد را از همه جهات در نظر بگيريم بسيار مشكل است كه بتوانيم آيين زردشت را يك آيين توحيدي بدانيم .