رمز جاودانگی

حسن عسکری راد

نسخه متنی -صفحه : 151/ 24
نمايش فراداده

شكم برآمده او عكس يك آدم لاغر و كوچولويى را رسم كرد و گفت: عموماً حقّ ضعفا با ستم اقويا و حقّ ملّت‏هاى ضعيف با تاراج دولت‏هاى ستمگر از بين مىرود؛ يعنى اين كه اين دو نفر با آن‏كه در حقّ حيات مشتركند و پيش خدا يكى و مساوى هستند، امّا در جامعه بعضىها مثل اين آدم قوى، حقّ آدم ضعيف ديگر را مىبلعند.(1)

تدريس با مثال ملموس

به‏طور معمول آغاز تدريس شهيد رجائى در كلاس همراه با شادابى بود. او با ذكر يك حديث، درس را شروع مىكرد. وى اوّل زمينه لازم را براى تمركز فكرى دانش‏آموزان فراهم مىساخت، سپس مفهوم هر درس را با مثال‏هاى عينى و ملموسِ اجتماعى در ذهن شاگردان جا مىانداخت.

روزى تصويرِ الاّكلنگى را بر روى تخته سياه رسم كرد و دو چهره فكاهى بر روى آن نشاند، ابتدا براى آمادگى ذهنى دانش‏آموزان آنها را به كنجكاوى واداشت و در پى آن، از همه پرسيد: بگوييد اينان چه‏كسانى هستند؟ يكى گفت: اين قيافه يك رشتى است. ديگرى گفت: نه، اين شكل يك قزوينى است! هر كس براى اين كه متلكى بگويد و مزه‏اى بريزد، چيزى گفت. او با دقّت خاصى، براى نتيجه‏گيرى از پاسخ‏هاى متفاوت دانش‏آموزان، در گوشه‏اى ساكت ماند. وقتى فضاى كلاس براى هدفى كه از آن كار داشت، آماده شد، گفت: چرا نمىگوييد: اين چهره خنده دار و مسخره يك انگليسى يا آمريكايى است؟

سپس با استفاده از موقعيّت تصوير، شرح داد كه بيگانه‏ها چگونه براى ملّت ما جُك مىسازند، زبان و آداب و رسوم ما را به ريشخند مىگيرند و جوّى به وجود مىآورند كه يك ملّت را با جدايى فرهنگى از هم بپاشند،

(1). به نقل از: باقر انگشت باف، از شاگردان شهيد رجائى.