آشنايى من با شهيد رجائى از نهم آبان سال 1339، در جنب ايستگاه اتوبوس نارمك تهران آغاز شد. تا زمان انقلاب، مدّت نوزده سال از نزديك حتّى به صورت خانوادگى با او رفت و آمد داشتم. تا انتخابات رياست جمهورى آن شهيد نيز ارتباط ما كم و بيش ادامه يافت.
هر وقت كه گذشته معلّمى خويش را به ياد مىآورم، خدا را سپاس مىگويم كه افتخار همكارى آن مرد بزرگ را نصيبم كرد و تحوّلى در زندگى من پديد آورد. از سجاياى اخلاقى آن انسان خود ساخته، گفتنى زياد است، ولى در مورد نكات تربيتى آموخته از آن معلّم با اخلاص، با همين چند درس ياد و خاطرهاش، گرامى باد.(1)
او در مدرسه كمال، معلّم رياضى نمونه بود و با تشكيل انجمنهاى رياضى و كتاب و گردش دست جمعى نه تنها دانشآموزان، كه ساير معلّمان همفكرش را به تحرّك و تحقيق وا مىداشت و از آنها مىخواست كه نتيجه
(1). به نقل از: عباس صاحب الزّمانى، از قديمىترين همكاران نزديك شهيد رجائى در مدرسه كمال تهران. او بعد از انقلاب، مسئوليّت آموزش و پرورش منطقه نه تهران را عهده دار شد؛ هر چند به اصرار آن شهيد، مسئوليّتهاى ديگرى به او پيشنهاد شد، امّا او كار معلّمى را ترجيح داد.