عدل الهی

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 136/ 18
نمايش فراداده

البته معني و مفهوم اضلال و قلمروي شيطان در اين پست همان است كه قبلا اشاره شد و نه بيشتر ، يعني هيچگونه اجبار و الزامي نسبت به بشر در كار نيست ، هر چه هست " وسوسه " است و " دعوت " است و " تزيين " است و " تسويل " . تذكر اين نكته لازم است كه مقصود ما از اينكه تكوين از قلمروي شيطان خارج است اين نيست كه شيطان هيچ نقشي در تكوين ندارد .

مگر ممكن است موجودي در عالم تكوين وجود داشته باشد و هيچ نقش و اثري نداشته باشد ؟ ! مقصود اين است كه شيطان نه خالق مستقل بخشي از موجودات و قطبي در برابر خداوند است ، و نه در نظام طولي جهان مانند فرشتگان نقشي از تدبير و اداره كائنات به او سپرده شده است ، و نه تسلطش بر بشر در حدي است كه بتواند او را به آنچه مي خواهد مجبور نمايد . قرآن براي شيطان و جن ، نقشي در تكوين قائل است اما مجموعا از نقش انسان برتر و بالاتر نيست . مقصود اصلي ما از اين بحث اين است كه قرآن مسأله شيطان را به شكلي طرح كرده ا ست كه كوچك ترين خدشه اي بر توحيد ذاتي و اصل ليس كمثله شي ء ( 1 ) و همچنين بر توحيد در خالقيت و اصل الا له الخلق و الامر ( 2 ) ، قل الله خالق كل شي ء ( 3 ) ، و لم يكن له شريك في الملك ( 4 ) ، وارد نمي سازد ( 5 ) .

بدبيني فلسفي

يكي ديگر از اثرات " مسأله شرور " بدبيني فلسفي است . فلاسفه بدبين معمولا از ميان ماترياليستها بر مي خيزند . يك نوع رابطه و تلازم ميان ماترياليسم و بدبيني فلسفي وجود دارد كه قابل انكار نيست . چرا ؟ روشن است : ماترياليسم از حل مشكل " شرور " ناتوان است .

طبق بينش فلسفه الهي ، وجود ، مساوي با خير است ، و شر ، امر اضافي و نسبي است و زير هر پرده شر ، خيري نهفته است ، ولي بر طبق بينش مادي چنين چيزي

1. شوري / 11 .

2. اعراف / . 54 .

3. رعد / . 16 .

4. اسراء / . 111 .

5. براي بحث شيطان رجوع شود به تفسير " الميزان " جلد 8 صفحات 34 - 58 ذيل آيات اول سوره اعراف ، و به كتاب " خدمات متقابل اسلام و ايران " تأليف نگارنده اين كتاب .