خاتمیت

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 69/ 23
نمايش فراداده

اشتراكي مطلق به پايان رسيده است و دوره بردگي شروع شده است كه بعضي از افراد بعضي ديگر را مثل برده استخدام مي كردند . از نظر قرآن اولين وقتي كه اختلاف در سطح زندگي ميان افراد بشر پيدا شد كه شروع كردنددر بين خود يكديگر را خوردن ، شريعت نوح نازل شد . اگر گفته شود قبل از نوح چطور ؟ آيا قبل از او ديگر پيغمبري نبود ؟ قبل از نوح پيغمبر بود ولي كتاب و قانون نبود . پيغمبران كه وظيفه شان منحصر به اين نيست كه قانون اجتماعي براي مردم بياورند . اولين وظيفه پيغمبران اينست كه مردم را به خدا دعوت كنند . پيغمبراني بودند كه مردم را به خدا دعوت مي كردند ، در همان زندگاني بسيط به عبادت و پرستش خدا دعوت مي كردند و تكاليف از نوع عبادات بود ، پيغمبراني كه مردم را به مبدأ و معاد دعوت مي كردند و يك سلسله دستورهاي فردي و اخلاقي و عبادي به مردم مي دادند . حضرت ادريس از پيغمبران قبل از نوح است ، صاحب كتاب نيست ، يعني تشريع [ نكرده ] و قانون اجتماعي براي مردم نياورده استولي مردم را به خدا دعوت كرده است ، مردم را به معاد دعوت كرده است ، معاد را به مردم معرفي كرده است ، مردم را به تقوا و عبادت و اخلاق دعوت كرده ، تقوا و عبادت و اخلاق را به مردم معرفي كرده است . كان الناس امة واحدش . مردم در يك دوره اي واحد و يكنواخت بودند ، بدون اختلاف و بدون اينكه احتياج به قانوني داشته باشند كه در روابط اجتماعي آنها رفع اختلافات بكنند . بعد اختلاف و تفاوت در ميان آنها پيدا شد ، و خداوند پيغمبران صاحب كتاب را كه از نوح شروع مي شوند فرستاد : فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه ، پيغمبران را فرستاد و با آنها كتاب و قانون فرستاد تا آن كتاب و قانون در ميان مردم حاكم باشد . از اينجا به بعد ، قرآن يك اختلاف ثانوي را بيان مي كند ، و مي گويد بعد از آنكه قانون اجتماعي در ميان مردم آمد تا حل كننده اختلافات اجتماعي آنها باشد و عدالت را در ميان مردم برپا كند ، جلوي ظلم ظالم را بگيرد ، به مظلوم كمك كند و حسن روابط اجتماعي ايجاد بكند ، آري بعد كه قوانين آسماني آمد خود اينها موضوع يك اختلاف ديگر در ميان افراد بشر شد ، چه اختلافي ؟ اختلافات مذهبي . يك پيغمبري مي آيد با يك كتاب ، بعد يكي از پيروان اين دين ، يك كسي كه از ديگران داناتر است ، مي آيد و يك بدعتي در دين ايجاد مي كند . آن ديگري بدعتي ديگر ايجاد مي كند و رفته رفته مذاهب از آن منشعب مي شود ، همين طور كه در هر شريعت مذاهب مختلف پيدا شد . آنوقت پيغمبراني كه پس از پيغمبر صاحب شريعت اول يعني حضرت نوح آمدند ، و قانوني كه آنها آوردند براي حل دو اختلاف بود ، يكي رفع اختلافات مردم در امور زندگي ، يعني قانون براي زندگي مردم آوردند ، و ديگر اينكه آمدند و اين آراء و اهواء و عقايد باطل را نسخ كردند . گفتند اين حرفها چيست و اين مذاهب مختلف يعني چه ؟ ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما ( 1 ) . ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني بلكه حقجو و حق طلب و تسليم حقيقت بود . يهوديت و نصرانيت به صورت دو مذهب مختلف ، انحرافهائي است كه بشر به دست خود از شاهراهي كه خداوند به وسيله ابراهيم نشان داد پديد آورده است . اين اختلاف دوم را قرآن كريم چنين بيان مي كند :

1 - سوره آل عمران ، آيه 67 .