فرهاد و شیرین

وحشی بافقی

نسخه متنی -صفحه : 146/ 141
نمايش فراداده

در بيان مصاحبت شيرين با فرهاد در آن شب

  • ولى از معنى خير الامورش كز اينجا بر گذشتن حد كس نيست چو نقدش از محك بي غش برآمد چو نقدش از محك بي غش برآمد
  • نه در نزديك دل ماند و نه دورش بجز خسرو كسى را اين هوس نيست چو آب افتاده ، چون آتش برآمد چو آب افتاده ، چون آتش برآمد