آیدا در آینه

احمد شاملو

نسخه متنی -صفحه : 12/ 3
نمايش فراداده

مرگ ، من را

اينک موج سنگين گذرزمان است که در من مي گذرد

اينک موج سنگين زمان است که چون جوبار آهن در من مي گذرد

اينک موج سنگين زمان است که چو نان دريائي از پولاد و سنگ در من مي گذرد

***

در گذر گاه نسيم سرودي ديگرگونه آغاز کرده ام

در گذرگاه باران سرودي ديگرگونه آغاز کرده ام

در گذر گاه سايه سرودي ديگرگونه آغاز کرده ام

نيلوفر و باران در تو بود

خنجر و فريادي در من

فواره و رؤيا در تو بود

تالاب و سياهي در من

در گذرگاهت سرودي دگر گونه آغاز کردم

***

من برگ را سرودي کردم

سر سبز تر ز بيشه

من موج را سرودي کردم

پرنبض تر ز انسان

من عشق را سرودي کردم

پر طبل تر زمرگ

سر سبز تر ز جنگل

من برگ را سرودي کردم

پرتپش تر از دل دريا

من موج را سرودي کردم

پر طبل تر از حيات

من مرگ را

سرودي کردم