جلوه های بلاغت در نهج البلاغه

محمد خاقانی

نسخه متنی -صفحه : 225/ 133
نمايش فراداده

كنايه در مركب "كنايه از نسبت"

الموت معقود بنواصيكم [ نهج البلاغه، نامه ى 27. ] مرگ به پيشانيهاتان چسبيده است.

يعنى مرگ به پيشانى شما بسته شده و گره خورده است. اين پيوند، اشاره به حكم لا يتخلف خداوند دارد كه ناچار هر موجود جاندارى را فرا مى گيرد. پس جمله مزبور كنايه از لزوم مرگ است و به جاى آنكه مرگ را به انسان نسبت دهد، به جمجمه يا ناصيه ى انسان نسبت داده است. وجه اين اختصاص در شرف و عزت ناصيه ى انسان نسبت به ساير اعضا و جوارح اوست، همچنان كه در آيه ى شريفه فيوخذ بالنواصى و الاقلام [ سوره ى رحمن، آيه ى 41. ] به آن اشاره شده است. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 425. ]

... و ما سوى ذلك فعلم علمه الله نبيه فعلمنيه و دعالى بان يعيه صدرى و تضطم عليه جوانحى. [ نهج البلاغه، خطبه ى 128. ]

و جز اين، علمى است كه خدا آن را به پيامبرش آموخت و او مرا ياد داد و دعا كرد كه سينه ى من آن را فراگيرد و دلم آن علم را در خود پذيرد.

در بر گرفتن محتواى دانش به اين اعتبار كه مشتمل بر قلب مى باشد، [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 140. ] به 'جوانح' نسبت داده شده است.

اغراض كنايه

آوردن كنايه مى تواند معلول يكى از اغراض ذيل باشد:

1- قصد مدح.

2- قصد ذم.

3- ترك لفظى و آوردن لفظى شايسته تر.

4- ترك استعمال الفاظ قبيح و ناشايست از نظر اخلاقى.

5- قصد مبالغه.

6- قصد اختصار. [ منهاج البلاغه- ج 1 ص 108. ]