قصد مدح
مانند عبارتى از قبيل فلان كثير الرماد يا جبان الكلب يا طويل النجاد و... كه مثال اول و دوم كنايه از مهمان نوازى و مثال آخر، كنايه از شجاعت فرد است. قصد ذم
مانند فلان عريض القفا كنايه از ابله بودن وى. ترك لفظى و آوردن لفظى شايسته تر
الحمدلله الذى لم يصبح بى ميتا و لا سقيما و لا مضروبا على عروقى بسوء. [ نهج البلاغه، خطبه ى 206. ]سپاس خدايى را سزاوار كه به بامدادم درآورد نه مرده و نه بيمار و نه رگهايم به بيمارى دچار.
قسمت آخر عبارت، كنايه از نفى مرض برص است چون اعراب، برص را به كنايه سوء مى نامند كه در اين مثل نيز به همين معناست: ما انكرك من سوء.
يعنى مخالفت من با تو به جهت مرض برص نيست كه در تو ايجاد شده و رنگ رخساره تو را تغيير داده است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 11 ص 85. ]
ترك استعمال الفاظ قبيح و ناشايست از نظر اخلاقى
اهميت اين وجه بدان پايه است كه "ابن ابى الحديد" آن را تعريف كنايه قرار داده و چنين گفته است:الكنايه ابدال لفظه يستحى من ذكرها او يستهجن ذكرها او يتطير او يقتضى الحال رفضها لامر من الامور بلفظه ليس فيها ذلك المانع و آنگاه به تفصيل انواع مصاديق كنايه را از قرآن و حديث و امثال عربى برمى شمارد [ همان منبع ج 5 ص 15. ] كه از آن جمله آيه ى او لا مستم النساء، [ سوره ى مائده، آيه ى 6. ] كنايه از جماع و آيه ى شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم [ سوره ى فصلت آيه ى 20. ] كنايه از فروج و حديث پيامبر- رفقا بالقوارير- كنايه از زنان [ بديع القرآن ص 152. ] مى باشد.در يكى از روزهاى "صفين":و قد رايت جولتكم و انحيازكم عن صفوفكم. [ نهج البلاغه، خطبه ى 106. ]
همانا از جاى كنده شدن و بازگشت شما را در صفها ديدم.
واژه ى جولتكم به جاى هزيمتكم بكار رفته و كنايه اى براى استعمال واژه اى نيكو به جاى لفظى
نفرت انگيز است. و نظير آيه ى كانا ياكلان الطعام [ سوره ى فرقان، آيه ى 7. ] مى باشد كه گفته اند كنايه از "قضاى حاجت" است و براى اجمال در لفظ به اين شكل بيان شده است.
عبارت و انحيازكم عن صفوفكم نيز كنايه از فرار است و از آيه ى "الا متحرفا لقتال او متحيزا الى فئه [ سوره ى انفال، آيه ى 16. ] ماخوذ گرديده است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 7 ص 179. ]
و من كان من امائى اللاتى اطوف عليهن لها ولد او هى حامل فتمسك على ولدها و هى من حظه. [ نهج البلاغه، نامه ى 24. ]
و هر يك از كنيزانم را كه با او بوده ام اگر فرزندى بود يا باردار باشد كنيز را به فرزند دهند و بهره ى او حساب كنند.
عبارت اطوف عليهن كنايه از مجامعت با زنان است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 15 ص 149. ]
در مورد خوارج:انهم نطف فى اصلاب الرجال و قرارات النساء. [ نهج البلاغه، خطبه ى 59. ]
نطفه هايند در پشتهاى مردان و زهدانهاى مادران.
تعبير قرارات النساء كنايتى لطيف از رحم زنان است.