كنايه از صفت - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و النسخه هذا:

هذا ما اشترى عبد ذليل من ميت قد ازعج للرحيل اشترى منه دارا من دار الغرور من جانب الفانين و خطه الهالكين. و تجمع هذه الدار حدود اربعه: الحد الاول ينتهى الى دواعى الافات، و الحد الثانى ينتهى الى دواعى المصيبات، والحد الثالث ينتهى الى الهوى المردى، و الحد الرابع ينتهى الى الشيطان المغوى، و فيه يشرع باب هذه الدار. [ نهج البلاغه، نامه 3. ]

به من خبر داده اند خانه اى به هشتاد دينار خريده اى و سندى براى آن نوشته اى... اگر آنگاه كه اين خانه را خريدى نزد من مى آمدى براى تو سندى مى نوشتم بدينسان، پس رغبت نمى كردى به خريدن خانه به درهمى يا افزون از آن، و سند چنين است:اين خانه اى است كه خريده است آن را بنده اى خوار از مرده اى كه او را از جاى برخيزانده اند براى كوچ و بستن بار. از او خانه اى از خانه هاى فريب خريده است ، در كويى كه سپرى شوندگان جاى دارند و تباه شوندگان روز بسر آرند. اين خانه از چهارسو در اين چهار حد جاى گرفته است: حد نخست بدانجا كه آسيبها و بلاها در كمين است و حد دوم بدانجا كه مصيبتها جايگزين و حد سوم به هوسى كه تباه سازد و حد چهارم به شيطانى كه گمراه سازد و در خانه به چهارمين حد گشاده است. دارالغرور، به اعتبار آنكه خلق خدا از آن فريب مى خورند و غفلت پيشه كنند، كنايه از دنياست.

كنايه از صفت

خطاب به "ابوموسى اشعرى":

فارفع ذيلك و اشدد مئزرك. [ نهج البلاغه، نامه 63. ]

دامن خود را به كمر در آر و كمرت را استوار دار!
هر دو جمله كنايه از جديت و اهتمام بالغ در انجام كار است و منظور، تشويق او به پيوستن به امام "ع" براى جنگ با اهل "بصره" است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 17 ص 247. ]

يا ايها الناس القوا هذه الازمه التى تحمل ظهورها الاثقال من ايديكم. [ نهج البلاغه، خطبه 229. ]

اى مردم! مهار باركشهايى را كه بار سنگين گناهان مى برد دست بداريد!

منظور از "ظهور" در اينجا خود شترهاست و جمله كنايه از نهى از ارتكاب كار زشت و امورى است كه سبب گناه و عقاب مى گردد. [ شرح ابن ابى الحديد ج 13 ص 98. ]

خطاب به "عبدالله بن عباس" هنگام نصب او به ولايت "بصره":سع الناس بوجهك و مجلسك و حلمك. [ نهج البلاغه، نامه 76. ]

با مردم گشاده رو باش آنگاه كه آنان را بينى، يا درباره ى آنان حكمى دهى، يا در مجلس ايشان نشينى!

امر به مدارا با مردم است، "بوجهك" كنايه از گشاده رويى، "بمجلسك" كنايه از توضع و "بحكمك" كنايه از عدل است. [ شرح ابن ابى ميثم ج 5 ص 223. ]

من يعط باليد القصيره يعط باليد الطويله. [ نهج البلاغه، حكمت 224. ]

آنكه با دست كوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند.

"شريف رضى" در شرح آن مى گويد: امام "ع" بين نعمت بنده و نعمت خداى تفاوت قايل شده و اين يكى را قصيره و آن يكى را طويله خوانده چرا كه نعمتهاى خداوندى هماره پرمايه تر و چند برابر نعمت بندگان است.

بنابراين در جمله فوق "يد طويله" كنايه از نعمت و بخشش فراوان و "يد قصيره" كنايه از انعام اندك و در مجموع يادآور معناى حديث ذيل است:"من قرب منى شبرا قربت منه ذراعا". [ شرح ابن ابى الحديد ج 19 ص 59. ]
من ابدى صفحته للحق هلك... [ نهج البلاغه، حكمت 179. ] آن كه با حق بستيزد، خون خود بريزد.

تعبير ابدى صفحته للحق كنايه از اظهار وجود خويش و قرار دادن آن در برابر حكم خداوندى است. [ شرح ابن ميثم ج 5 ص 341. ]

... و كبرا تضايقت الصدور به... [ نهج البلاغه، خطبه 234. ] با تكبرى بر دلها سنگينى كنان.

عبارت تضايقت الصدور به كنايه از كثرت و فراخى كبر است. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 260. ]

/ 225