سخن بنياد نهج البلاغه - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن بنياد نهج البلاغه

نقش بلاغت در هدايت

كتاب جلوه هاى بلاغت در نهج البلاغه را پيش رو داريد كه جلوه هايى از بلاغت را در اين كتاب شريف به نمايش گذاشته است و از اين بيكران درياى علم و ادب گوهرهايى را به ادبيات عرضه كرده است.

همانطور كه گرد آورنده ى نهج البلاغه در جستجوى اينگونه سرفصلها بوده و انتخابى بر مبناى ادب و ادبيات كرده و بر همين اساس اسناد آنرا حذف كرده است كه خود كلام، بهترين سند و عظمت ادب آن مستغنى از آوردن سند مى باشد.

اديب تحريرى كه شيفته گلزار ادب بوده و در آسمان ادب مى زيسته و همواره در چنين فضايى تنفس
مى كرده است، بهترين آثار ادب را گرد آورده و آنرا نهج البلاغه ناميده است.

اما بلاغت همانطور كه اهل فن آگاهند تنها در حوزه الفاظ و عبارات خلاصه نمى شود بلكه مقدمه يى است براى حضور در روح انسان.

هر چه هست روح آدمى است، و ورود در روح انسانها نياز به ابزارى دارد كه بتوان فرهنگ و اصولى را در آن وارد كرد و اصلى ترين و يا اصل منحصر به فرد همين ادبيات است. بايد در دل دوست به هر حيله رهى پيدا كرد. و از راه الفاظ و كلمات چه مكتوب و چه ملفوظ در روح انسانها راه پيدا كرده و نور الهى را در آن وارد كنيم.

بلاغت، چنين علمى است كه از طريق الفاظ و عبارات روح ها را مستعد پرواز در ملكوت مى كند و يا در ميدان جهاد و شهادت به عاليترين نمادها و نمودها مى رساند.

شارح معروف نهج البلاغه، علامه محمد عبده در مقدمه خود مى نويسد:در طى مطالعه نهج البلاغه خيال مى كردم جنگهايى اتفاق افتاده و تاراجهايى به وقوع پيوسته است. راستى بلاغت را دولتى است و فصاحت را هيبت و صولتى.

انديشيدم كه انبوه سپاه خطابه با شمشيرهاى برنده در صفهاى منظم خود با ترتيبى خاص به حالت آماده باش ايستاده اند، هر گونه ترديدى را برطرف و دلهاى آشفته را آرام مى كند وسوسه هاى پليد شكست خورده و خاطره هاى سوء نابود مى گردد.

بلكه هر وقت از مطالعه ى قسمتى صرفنظر مى كردم و به قسمت ديگر مى پرداختم كاملا تغيير موضوع را احساس مى نمودم. گاه خود را در عالمى بسيار بزرگ از معانى بلند و موضوعات عالى مى ديدم كه با جلوه هاى عبارات زيبا آراسته شده، ديگر نفوس پاكيزه دور زده و به طرف دلهاى روشن روى آورده است تا راه راست را به آنها بنماياند و زمانى هم مى ديدم كه جمله هاى مبهم و سر پيچيده، پرده از روى خشم آلود خود برداشته و دندانهاى خود را به من نشان مى دهد و گاهى ارواحى را در قيافه پلنگهاى درنده يا چنگالهاى شاهين ها مى ديدم كه آماده حمله است.
در جاى ديگر مشاهده مى كرديم كه عقلى نورانى كه شباهت به مخلوقات جسمانى نداشت از اين مركب الهى جدا شده و خود را به روح انسان مى چسباند سپس او را از پرده هاى طبيعت جدا ساخته و به سوى ملكوت اعلا بالا مى برد.

بسيار اتفاق مى افتاد كه گويا مى شنيدم خطيبى بزرگ با سخنان حكيمانه خود، زمامداران امور مردم را مخاطب ساخته و با صدايى رسا كارهاى شايسته نيك را به آنها نشان مى دهد. و به موارد آلوده شك و ترديد آشنا مى سازد. در هر صورت بلاغت نقش مهمى در هدايت انسانها دارد و نهج البلاغه در اين زمينه پس از قرآن، در اوج است. بطورى كه سيد رضى كه خود استاد متبحر اين فن است در ذيل بعضى از كلمات امام عنان اختيار را از كف داده و چنين مى گويد:در اين كلام علاوه بر آنچه گفته شد نكته هايى از فصاحت است كه هيچ زبانى توانائى بيان آنرا ندارد و هيچ انسانى به كنه آن نمى رسد و تازه همين اقرار را هم كسى درك نمى كند جز آنكس كه در اين صناعت استاد ماهر بوده و زندگى او وقف در ادبيات شده باشد.

بنابراين لازم است اين كتاب نفيس در حوزه و دانشگاه، در فنون ادب مورد توجه بيشتر قرار گرفته در زمينه علوم ياد شده بويژه جنبه هاى كاربردى از آن استفاده شود. سالها پيش در حوزه هاى علميه از كتاب نهج البلاغه به عنوان شاهد استفاده و در كتاب 'مغنى البيب' كه از محورهاى دروس ادبيات حوزه ها هست و بيشتر اشعار جاهلى عرب در آن بكار گرفته شده بود، استفاده شده است كه سعيشان مشكور باد. و اخير كتاب حاضر كه آغازى است بر اين هدف بلند. گرچه گنجايش ظرف زبان كوچكتر از درياى بلاغت على "ع" است، بويژه زبان فارسى كه از واژه ها و ضرب المثلها و استعارات برخاسته از فضاى مخصوص به خود ساخته شده است و از فرهنگى متناسب با سوابق ديرينه ادبيات منطقه بوجود آمده است.

در هر صورت محدوديت و چهارچوبهاى زبان پارسى نمى تواند نمايشگر عظمت ادبيات علوى باشد ولى همان عظمت و عمق بر هر زبان كه عنايت كند احياگر آن خواهد شد .
و چنين است سرگذشت جلوه هاى بلاغت، اميد است كه اين كار سرفصلى براى پديد آمدن آثار و استخراج گنجينه هاى چشمگير و جاويدان در حوزه فرهنگ ادب دو زبان باشد. از همه صاحبنظران و محققان ادبيات انتظار داريم ما را از نظرها و طرحهاى خود بهره ور ساخته و پديد آورندگان كتابهاى درسى دانشگاهى در زمينه ى فوق باشند.

بنياد نهج البلاغه

/ 225