اين جناس مانند "جناس مضارع" بر سه قسم است:يكى آنكه دو حرف مختلف در اول متجانسان قرار بگيرند مانند:فعاودوا الكر و استحيوا من الفر، فانه عار فى الاعقاب و نار يوم الحساب. [ نهج البلاغه، خطبه 65. ]
پس پياپى بستيزيد و شرم كنيد از آنكه بگريزيد كه گريز براى بازماندگان مايه ى ننگ است و ملامت و آتشى است براى روز قيامت.
شاهد بر سر عار و نار است كه حرف اولشان نه متحد المخرجند و نه متقارب المخرج.
ديگر آنكه حروف مختلف در وسط آن دو باشد. مانند:
فظل سادرا و بات ساهرا. [ نهج البلاغه، خطبه 82. ]
روز را با حيرانى بسر مى برد و شب را با بيدارى و نگرانى. و هو دين الله الذى اظهره و جنده الذى اعده و امده. [ نهج البلاغه، خطبه 146. ]
دين خدا بود كه خدا چيره اش نمود و سپاه او كه آماده اش كرد و يارى اش فرمود.
سوم آنكه حروف مختلف در آخر متجانسان واقع شود. مانند:و ليس للعاقل ان يكون شاخصا الا فى ثلاث: مرمه لمعاش او خطوه فى معاد اولذه فى غير محرم. [ نهج البلاغه، حكمت 382. ]
و خردمند را نسزد كه جز پى سه چيز رود: زندگى را سر و سامان دادن يا در كار معاد گام نهادن يا گرفتن كام از چيزهاى غير حرام.
برخى از علماى علم بلاغت، جناس با اختلاف حرف را اعم از اينكه مضارع "متحد المخرج يا قريب المخرج" باشد يا لاحق "بعيد المخرج"، "جناس تصريف" مى نامند.
اگر دو لفظ متجانس در كنار هم و در آخر اسجاع و فواصل واقع شود، آن دو را "مردد يا مزدوج يا مكرر" مى خوانند. مانند: من قرع بابا ولج ولج و من طلب شيئا وجد وجد.
اين جناس كه آن را "جناس قلب" نيز ناميده اند، بدين شكل است كه متجانسان در حروف و انواع هياتهاى حروف، متفق و در ترتيب حروف مختلف باشد كه آن نيز بر دو نوع است: