جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قلب كل

آن است كه حرف آخر لفظ اول، حرف اول لفظ دوم باشد و ماقبل آخر لفظ اول، حرف دوم لفظ دوم باشد و به همين ترتيب. مانند: حسامه للاولياء و للاعداء فتح و حتف و نيز:و اهدهم من ضلالتهم حتى يعرف الحق من جهله و يرعوى عن الغى و العدوان من لهج به. [ نهج البلاغه، خطبه 197. ]

و از گمراهيشان به راه راست برسان تا آن كه حق را نمى داند، بشناسد و آن كه براى دشمنى مى رود و بدان آزمند است، باز ايستد.
"جهل" و "لهج"، مصداق قلب كل است مشروط بر آنكه ضمير هاء را مانع ندانيم.

قلب بعض

از اين نمونه در كلام امام على "ع" بوفور يافت مى شود. مانند:مثل الدنيا مثل الحيه لين مسها قاتل سمها. [ نهج البلاغه، نامه ى 68. ]

دنيا همچون مار است، بپسودن آن نرم و هموار و زهر آن جانشكار.

العلم مقرون بالعمل، فمن علم عمل. [ نهج البلاغه، حكمت 358. ]

علم را با عمل همراه بايد ساخت و آن كه آموخت به كار بايدش پرداخت.

برخى از علماى علم بديع، "جناس مقلوب" را اين گونه تعريف كرده اند كه جناسى است كه حروف دو لفظ آن در تعداد مساوى و در ترتيب مختلف باشند.

اين تعريف هم شامل مثالهاى سابق مى گردد كه در آنها متجانسان در هيات يكسان بودند و هم شامل موارد اختلاف در هيات مى گردد كه دو نمونه از آن به قرار ذيل است:و لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر. [ نهج البلاغه، خطبه 172. ]

و اين علم را برندارد مگر آنكه بينا و شكيباست.

در وصف متقى:

يمزج الحلم بالعلم و القول بالعمل. [ نهج البلاغه، خطبه 184. ]

بردبارى را با دانش در مى آميزد و گفتار را با كردار.

جناس مصحف

به آن "جناس خط" نيز گفته اند و آن به دو كلمه اطلاق مى گردد كه در كتابت مشابه باشد نه در تلفظ. مانند:فانها كانت اثره شحت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرين. [ نهج البلاغه، خطبه 161. ]
گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند و گروهى سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند.

/ 225