جناس مذيل
اگر حرف زايد در آخر يكى از دو متجانس باشد، آن را جناس مذيل مى نامند. مانند:و تثبتوا فى قتام العشوه و اعوجاج الفتنه عند طلوع جنينها... و مدار رحاها، تبدا فى مدارج خفيه... [ نهج البلاغه، خطبه 151. ]و بر جاى خويش بمانيد آنگاه كه شبهت گردى برآرد و يا فتنه را، كج پيش پاى گذارد و هنگامى كه طليعه ى آن آشكار شود... و آسيايش بكار باشد كه فتنه از رهگذرهاى نهانى درآيد...
شاهد بر سر "مدار" و "مدارج" است.
جناس مضارع
اگر متجانسان در اعداد و ترتيب و هيات حروف، متفق و در نوع حروف، مختلف باشد، در اين صورت اگر دو حرف داراى مخرج واحد متقارب المخرج باشد آن را "جناس مضارع" مى گويند كه آن بر سه قسم است:1" يكى آنكه دو حرف مختلف در اول متجانسان باشد مانند:وظف لكم مددا فى قرار خبره و دار عبره. [ نهج البلاغه، خطبه 82. ]و براى هر يك از شما زمانى معين كرد در اين جهان كه جاى محنت است و خانه ى ابتلا و عبرت. "خاء" و "عين" هر دو از حرف حلقند كه اولى در وسط حلق و دومى در طرف حلق نزديك دهان تلفظ مى گردد.
فمن علامه احدهم انك ترى له... حرصا فى علم و علما فى حلم. [ نهج البلاغه، خطبه 184. ]
و از نشانه هاى يكى از آنان اين است كه... در طلب دانش حريص است و با داشتن علم، بردبار. مخرج "عين" و "حاء" وسط حلق است.
2" اينكه حروف مختلف در وسط متجانسان باشد مانند:عباد مخلوقون اقتدارا و مربوبون اقتسارا. [ نهج البلاغه، خطبه 82. ]
بندگانى هستند به قدرت حق آفريده و نابدلخواه پروريده.
"دال" و "سين" هر دو از طرف زبان تلفظ مى گردد.
اللهم سقيا منك محييه مرويه تامه عامه طيبه مباركه هنيئه مريئه مريعه. [ نهج البلاغه، خطبه 114. ]
خدايا! بارانى ده زنده كننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رسنده، پاكيزه و با بركت، گوارا و
فراخ نعمت. [ لفظ "مريئه" در بعضى نسخه ها موجود نيست. ]
"همزه" و "عين" در مريئه و مريعه هر دو از حروف حلقند.
و ممكن است دو حرف مختلف در آخر متجانسان باشد. مانند:و لا يغلبنكم فيها الامل و لا يطولن عليكم الامد. [ نهج البلاغه، خطبه 52. ]
مبادا مغلوب آرزو شويد و آهنگ ماندن كنيد.
- حروف "لام" و "دال" متقارب المخرج هستند. و نيز:الخير منه مامول و الشر منه مامون. [ نهج البلاغه، خطبه 184. ]
نيكى از اوبيوسان [ بيوسيدن: انتظار داشتن. ] و همگان از گزندش در امان.