جلوه های بلاغت در نهج البلاغه

محمد خاقانی

نسخه متنی -صفحه : 225/ 196
نمايش فراداده

در مورد "ابليس":

و كان قد عبدالله سته الاف سنه. [ نهج البلاغه، خطبه 234. ]

او شش هزار سال با پرستش خدا زيست.

در مورد "ابليس":

فاجعلوا عليه حدكم و له جدكم. [ نهج البلاغه، خطبه 234. ]

پس بدو بخروشيد و در دفع او بكوشيد!

و همچنين است جمله ذيل از آن حضرت خطاب به "معاويه":غرك عزك، فصار قصار ذلك ذلك، فاخش فاحش فعلك فعلك تهدا بهذا.

برخى برآنند كه "جناس خط" آن است كه دو لفظ در كتابت متفق باشد اما ديگران جناس خط را اين گونه تعريف كرده اند كه دو ركن در حروف مماثل و در نقطه ها، مختلف باشد كه در اين صورت تعميم يافته و شامل متجانسان به خط و لفظ با هم نيز مى گردد. مانند:صحه الجسد من قله الحسد. [ نهج البلاغه، حكمت 248. ]

حسد چون كم بود، تن درست و بى غم بود.

و نظير آن از نوع "جناس لا حق" جمله ى ذيل است:

در وصف دنيا:

يونق منظرها و يوبق مخبرها. [ نهج البلاغه، خطبه 82. ]

برون سوى آن فريبنده است و درون سوى آن كشنده.

و كذلك الخلف يعقب السلف: لا تقلع المنيه اختراما و لا يرعوى الباقون اختراما. [ نهج البلاغه، خطبه 183. ]

چنين بوده است رسم دوران، پسينيان از پى پيشينيان روان، نه مرگ دست بردار از تباه كردن آنان و نه ماندگان از نافرمانى روگردان. شاهد مثال اخترام و اجترام است.

در ذكر پيامبر "ص":

و احشرنا فى زمرته غير خزايا و لا نادمين، و لا ناكبين و لا ناكثين. [ نهج البلاغه، خطبه 105. ]

و مار را با او محشور كن چنانكه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق و نه شكننده ى پيمان.

جناس خط در كتابهاى بديع سنتى، وارد شده است. البته اگر ما بديع لفظى را به بحث در موسيقى و مسموعات و نه در مكتوبات منحصر گردانيم، جايى براى طرح اين جناس، باقى نمى ماند.